مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

اعترافات

"این یگانه تصویری است که از انسان وجود دارد و به احتمال تا ابد همین یک تصویر وجود خواهد دشات. تصویری که دقیقاْ از روی طبیعت کشیده شده و جوهر راستین او را ترسیم کرده است ..." 

 

ژان ژاک روسو 

 

"روسو در این کتاب روح خود را عریان به خوانندگانش نشان می دهد،..." 

 

یادداشت مترجم (مهستی بحرینی)

 

کتاب اعترافات برام خیلی جالب شده .. همیشه از اینکه بتونم در مورد احساساتم حرف بزنم، خیلی حال می کردم، ولی این کتاب انگار کالبدشکافی رفتارها و درونیات یک آدم هست اون هم به صورت آموزشی در دانشکده روانشناسی ... 

 

در ابتدا تصور می کنی کتاب زندگینامه یا اتوبیوگرافی است،‌ولی در ادامه میبینی روسو به دقت در خصوص احوالات و احساسات خود صحبت کرده است. کاری که بسیاری افراداز بیان آن بسیار عاجزند... بسیاری از مردم  در پاسخ به سوالات چطوری؟ یا فلان جریان چطور بود؟ تنها به پاسخ های معمول "خوب بود،‌بد نبود،‌اصلاً خوب بود" و امثالهم و ... اکتفا می‌کنند. در حالیکه در هر لحظه انسان در درون خودش، ملغمه ای از خوشی، غم، شادی، امید، ترس، درد،‌آرامش و ... رو احساس می کنه و بر آینداین حالات هست که منجر به بروز یک رفتار یا بیان یک جمله می شه، ولی ما نمیتونیم اونها رو بیان کنیم،‌چون قادر به تماس واقعی با احساسات درونیمون نیستیم، به همین شکل، وقتی نمیتونیم با آنچه در دلمون می گذره در تماس باشیم،‌ نمی تونیم هیچ کنترلی هم روی اونها و در رنتیجه روی رفتارها و گفتارهامون داشته باشیم 

 

 

 ژان ژاک روسو  در مورد احساساتی که منجر به بروز رفتارهای خاصی در سال های بعد هم شده اشاره می کنه،  

 

"دیدن این رفتار از پدری که کاملاً با محبت و فضیلتش آشنا بودم،‌مرا به اندیشه هایی درباره خودم واداشت،‌اندیشه هایی که در حفظ سلامت نفسم نقشی به سزا ایفا کردند. من از آنها این اصل اخلاقی مهم را ... آموختم  و آن این است که میبایست از موقیعت هایی که وظایفمان را در تقابل با منافعامان قرار می دهد و سودمان را در زیان دیگری میداند،‌بپرهیزیم ... 

 

این اصل اخلاقی که سخت در اعماق قلبم نقش بسته است ... یکی از آن اصولی است که عجیب ترین و احمقانه ترین چهره ها را از من در انظار، و به خصوص در میان آشنایانم ترسیم کرده است. مرا متهم کرده اند که می خواهم غیر عادی باشم و رفتارم با رفتار دیگران متفاوت باشد......"

 

بدون هیچ سانسوری، خودش را تعریف میکند، انگار یک آینه روبروی خودش گذاشته و داره به صورت فیلم مستند در مورد آنچه در آینه می بیند حرف میزند  

  

 

خیلی با این کتاب حال می کنم ... خیلی زیاد

 

نظرات 8 + ارسال نظر
پیانیست یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 17:54 http://baharakmv2.blogsky.com

حالتان مستدام. عزیزم.

ممنون ... حالمان تا پایان کتاب ادامه پیدامی کند؟ به نظرت چقدر کش بدمش خوبه؟

ایمان دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:41 http://istgaah.bloghaa.com

کتاب جالبی باید باشه،امشب سر کلاسمون،اتفاقا یکی از همکلاسی هام گفت من اگر بخوام چیزی به کسی هدیه بدم کتاب اعتراف روسو رو میدم بهش!
اون اصل اخلاقی ای که گفته واقعا خیلی کم بین مردم حداقل جامعه ای که در حال حاضر من باهاش در تماس هستم،دیده میشه!ملت فقط دنبال خواسته های حق و حتی ناحق و بیشتر از حقشون هستند و در این راه از ضرر زدن به دیگران ابایی ندارند .

اولش فکر می کردم ازاین کتاب های سنگین به قول یکی از بچه ها کند رو هست،‌ولی خیلی روانه .. ایده کادو دادن هم خوبه ولی من برای کادو "تنهایی پر هیاهو" و "راز فال ورق" رو ترجیح می دم .. خیلی دوستشون دارم

بلندترین دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 http://www.bolandtarin.blogsky.com

بسیار حال کردم با پستت

فقط می تونم بگم ممنونم...

قربونت عزیزم . تو که خودتدر تماس مستقیم با احساساتت هستی .. یازی به این چیزا نداری

فرانک دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 http://bestbooks.blogfa.com

به نظر جالب می یاد هر چند حس می کنم باید سخت خوان باشه

اولش من هم فکر کمی کردم ..ولی نه چندان، البته ترجمه هم مهمه ها ... من ترجمه خانم بحرینی رو دارم می خونم خوبه

نادی سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 13:15 http://ashkemah.blogsky.com

خوبی عزیزم؟

نوشتن تسکین دهنده است. به خصوص اگر ادم بتونه از خودش و حالت هاش بنویسه

خوبم دوستم ... یعنی بد نیستم ...

قبول دارم به ظرطی که توی نوشتن هم آدم خودش روسانسور نکنه ...

میله بدون پرچم چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:42

سلام
روحیه همینجور داره می ره بالا
حالا باید یکی به من روحیه بده
این یکی رو هم نمی دونم چرا ولی هر بار تا دمش رفتم و برگشتم ...

آخ جون .. من یک بار از شما جلوترم ....

برای من هم سخت بود ... ولی وقتی شروعش کردم فوق العاده است ...به نظرم اگر می خواستم 1000 ظفحه انجیر معابد بخونم، 800 صفحه این برای من بهتره ...

منیره چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 17:46

روسو درمانی میکنی جانان من ؟؟ حالت محوّل الاحوال شده ؟ به قول بهار مستدام باد جان خواهر ماچ و بوس و بغل و گل و هر انچه شوهر ریفق بهار از بلاگ اسکای دریغ میکند و در آیکونها جا نمی دهد تقدیمت باد از نوع حقیقی اش . مجازی به کار ما نمی آید عسل فروش !

میله بدون پرچم شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 21:46

سلام
می دونی... این کتاب هم جزو لیست هزار و یک کتاب هست... پس حسابی جلویی

آره .. یکی از دلایل انتخاب همین بود ... شما که خودت جزو نفرات برتر هستی .. ولی ممنون از روحیه دادن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد