مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

کار تیمی

دیروز قرار بود یه پروژه ای رو تحویل مشتری (یکی از واحدهای خود ماهان) بدیم

که بره داده هاشو وارد کنه و از سیستم استفاده کنه

تا در صورت تطابق با نیازهاش

برای عملیاتی شدن

وارد سیستم شرکت کنیم


برای اینکه سیستم تحویل بشه

یکی از مهم ترین مرحله ها تست کردن سیستم طراحی شده است

و خب این مرحله یکی از مرحله هاییه که توی ایران برای شرکت های نرم افزاری

اصلاً اولویت لازم رو نداره

ولی توی  تیم ما و با فلسفه مدیر تیم

این کار اهمیتش از تولید بیشتره

وقتمون محدود بود

و من و دوستام که عضو تیم تحلیل هستیم و 

با بچه های تولید همکاری می کنیم

می بایست این کار رو انجام میدادیم.


برای تست کردن هیچ سناریویی نداشتیم

تجربه ای هم برای تست کردن حرفه ای نداشتیم

یه کاری بهمون سپرده شد که نه روشش مشخص بود

نه اینکه ما بهش مسلط بودیم

باید می نشستیم پای سیستم و تمام سوراخ سمبه هاشو رو زیر و رو می کردیم

تا هر خطایی رو استخراج کنیم و قبل از تحویل برطرف بشه


و ... نتیجه عالی بود

سیستم تحویل شد و دارند داده وارد می کنند و به مشکلات اساسی که کار رو متوقف کنه 

یا نتایج اشتباه حاصل بشه بر نخورده اند



توی جلسات گذشته تیم

وقتی برای ما سوال پیش اومد

که چرا ماها که دانش فنی لازم رو نداریم

دارید با تیم تولید ادغام می کنید؟

مدیر ما به ما می گفت: دانش فنی رو می تونید یاد بگیرید

ولی من ازتون می خوام با استفاده از خصوصیات شخصیتیتون

این کار رو انجام بدید!!!

....

بله درست خوندید!!! خصوصیات شخصیتیمون



همیشه پیش خودم فکر کردم، آخه کدوم وجه شخصیت ما؟

ماها یه شباهت هایی داریم به عنوان اعضای یک تیم

ولی دقیقاً چی کار باید بکنیم؟

و مسلماً چون نتیجه خاصی نگرفتم

تصمیم گرفتم کار رو فقط با جان و دل انجام بدم


دیروز وقتی بعد از تحویل دور هم جمع شدیم و داشتیم نتیجه این 10 روز رو 

با هم بررسی می کردیم

تازه برام روشن شد که چرا ریسک شد 

و این کار به ما سپرده شد

که تجربه تخصصی لازم رو چندان نداشتیم


توی این ده روز

ما طبق روال کار خودمون

هرکس هر نکته ای به ذهنش می رسید به دیگران می گفت

هرکس اگر مشکلی داشت

دیگران صمیمانه بهش کمک می کردن

همه حواسشون به همدیگه بود

همه همدیگر رو ساپورت می کردن

و همین باعث شد هیچ نکته ای باقی نمونه


بزرگترین خصوصیت شخصیتی ما توی این تیم

که وجه بزرگ و مشترکی هم از شخصیت ماهاست

برونگرایی و تمایل فراوون به کمک کردن به دیگرانه

این دیگران هم شامل اعضای تیم خودمونه
هم بچه های تیم تولید
هم کاربری که می خواد از این محصول استفاده کنه
این هدف، باعث میشه ناخودآگاه بهترین تلاشمون رو
برای بیرون آوردن خطاها و اشکالات انجام بدیم


ولی از همه چیز مهم تر
تصمیم مدیر تیممون بود
که این کار رو علی رغم عدم تخصصی فنی مناسب
و احتمالاً مخالفت بعضی از بچه های تیم تولید
که خب خودشون رو متخصص نرم افزار میدونند
به ما سپرد


اینجاست که اهمیت وجوه شخصیتی آدم ها
در کاری که می خواهند انجام بدهند
در مقایسه با دانش تخصصیشون
خودش رو نشون میده

مسلماً ما برای تولید محصول الان مناسب نیستیم
چون دانش فنی و تجربه لازم رو نداریم
ولی علاوه بر دانش فنی
یه وجوه دیگه ای هم هست که باید 
حین استخدام و آموزش افراد برای مشاغل مختلف
به آنها هم توجه بسیار نمود.



گذشته از اینها
توی این حدود سه ماهی که اینجا هستم
هر روز از بودن کنار بچه ها لذت میبرم
تیمی کار می کنیم
و می تونیم روی حضور دیگران حساب کنیم
یه صداقت و هماهنگی خوبی بین ما وجود داره
که بیشتر از ناشی از شباهت های رفتاری ماست
تا تجربه کاری مشابه یا شباهت های تحصیلی
چون در واقع تجربه ها وتحصیلاتمون
با هم خیلی متفاوته
و کنار هم قرار گرفتن ما
فقط به دلیل انتخاب مدیرمون بوده
که با شناخت خوبی که از همکاری های گذشته با بعضی از ماها
یا مصاحبه های مفصل با بقیه به دست آورده بود
ماها رو به عنوان اعضای تیم تحلیل کنار هم گذاشته

اوضاع کاریم خوبه
و این خیلی حالم رو خوب می کنه

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دوستتون دارم .. خیلی زیاد
نظرات 6 + ارسال نظر
بهارک سه‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:01

سلام نگارنده جونم خدا رو شکر که حالت خوبه. بازم از خوبی های زندگیت برامون بنویس و خوشحالمون کن...

چشم ... می نویسم ^_^

الهه سه‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:28

خیلی کار مدیرتون جالب بوده. چون نکته ی دیگه ای هم که هست، کسی که با برنامه کار کرده و دیدش تخصصیه ممکنه به دلیل داشتن جهت گیری ذهنی، یک سری از ایرادات رو نبینه.

قبول دارم الهه جانم.

دکتر چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 21:40

از خوبیتون ما نیز خوبیم
همیشه خوب باش دکتر

چشم .. خوب خواهیم بود

میله بدون پرچم شنبه 12 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 17:38

سلام
گاهی به ذهنم میرسه اون آب حیاتی که اسکندر دنبالش بود همین رضایت شغلی بوده!...جدی می گم

اصن یه وضعی میله جاااان ... کل زندگی رو زیر و رو می کنه

خانوم گل شنبه 19 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 13:09 http://hamehichkas.blogfa.com

سلام
مدیرتون ایده عالی داشته خوشم اومد. خوشحالم که حالت خوبه.

مرسی خانوم خانوما .. الان یه کم سخت شده ولی راضیم :)

amin چهارشنبه 14 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 16:06 http://blindday.wordpress.com

خیلی هم خوبه که خوبید و از خوب بودن و خوشحالیتان خوشحالیم بسی...
آدم که عاشق کاری باشی تموم وجودش رو می ذاره تا به نتیجه برسه و توو این راه از کمک به هم تیمی هاش هیچ وقت کم نمی ذاره... و در بدترین حالت اگر موفقیت حاصل نشه رضایت درونی حاصل شده... این یکی از خوبترین حس های دنیاست

موافقم .. همدلی تو کار به شکل عظیمی رضایت رو افزایش میده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد