ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
قرار گذاشته بودیم امشب با هم باشیم. بچهها کنسل کردن. اون هم کنسل کرد ...
بهم میج داد و گفت: فِسم. خیلی فِسم. ...بعد همون لحظه داشت ذوق دوستاشو می کرد و بهشون میگفت: بهترین جمع دوستانه دنیا، بهتذین یبهوییهای دنیا.
بعد همون لحظه که داره این ذوق رو توییت میکنه به من مسج می ده: فسم. مگه آدم فس میتونه ذوق کنه، توییت کنه قربون صدقه آدما بره؟
بعد نیم ساعت بعدش توییت کرد: نه رویایی، نه آغوشی ... مگه میشه؟ دیشب به من میگه: کاش اینا خواب و خیال نباشه، من فقط گاهی باور نمیکنم این حرفا رو، الان کی نبایدنباور کنه؟ من یا اون؟
چرامن نمیفهمم؟ چطور ممکنه آدم برای چنین شرایطی فس باشه؟ برای خلوت، برای صحبت، برای همدلی؟ مگه میشه؟ اصن مگه آدم فس باشه، یار حال آدمو خوب نمیکنه؟ اصن یار خاصیتش چیه پس؟
چرامن این حجم از تناقض رونمیفهمم؟
شایدهم یار، یااار نیست، فقط روت نمیشه بهش بگی.
فقط جمله آخر . اگر کسی به این باور برسه داستانهای عشقی دنیا ته میکشن.