مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

خدایا ...

خدایا .. امشب بعد از چندین ماه رمضون اومدمم باهات حرف بزنم، اون هم پای بلاگ اسکای 

 

می خوام باهات حرف زنم، نه قرآن سر می گیرم، نه جوشن می خونم 

 

فقط میخوام حرف بزنم ... می خوام بگم میدونی چقدر دل آدم ها داغونه، میدونی هممون گیر کرده ایم،  خودت یه حرکتی بزن دیگه

 

خدایا خودت بیا بغلم کن، بیا پایین، بشین کنار ما،  

 

 

خدایا تو خودت میبینی من چی کارا کردم، می دونی من با چی درگیرم، خودت کمکم کن .. کمک کن عین "گاو نه من شیر ده" نباشم .. من خودتو می خوام، خدایا من مستقیم خودتو می خوام، بی واسطه، بی واسطه، خدایا بیا کنار من هم بشین چایی بنوش،  یعنی من از ابی کمترم؟ چی میشه؟  

 

 

خدایا اینجا چند نفر دیگه هستن که خیلی فوق العاده اند .. هرچی خوبی برای خودم خواستم، برای اونها هم می خوام .. چون عین خودم باحالند ...خدایا .. خدایا .. خدایا ... 

 

خدایا من چند تا عرض مادی هم دارم ..لطفاً کل پولی که از مجتبی طلب دارم تا آخر شهریور بهم بده، خدایا اپلای کردن رو برای من راحت کن می دونی من خیلی تنبلم، یه جوری ردیفش کن که بشه ... من نمیدونم دیگه، خدایا یه ماشین هم تو بانک سامان برنده بشم، یه برنامه سفر هم واسه ما جور کن .. همین ها دیگه فعلاً 

 

خدایا سلامتی یادم رفته بود .. سلامتی رو بزار قبل از همه، اولویتش از همه چیز مهم تره

 

نظرات 14 + ارسال نظر
نادی چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 http://ashkemah.blogsky.com

دیشب که تموم شد دل منم گرفت. انگار که فرصت خواستن تموم شده باشه

نه بابا .. باهاش تعارف نداشته باش ..من ندارم .. تو خوبی؟ آرومی؟ تو هم به نظر مشوشی

مترجم دردها چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:07

بابا خواهر تو چقدر پررویی !
یه ذره انرژی براش بگذار گوشه چشمی هم به ما بکناد !

...

حرفی داشتم که بماند برای بعد ها

برادر جان،‌اگر خدا است که میتواند همه چیزایی کهمن می خوام رو بده‌،برای تو هم جا بمونه ... در ضمن خوب نخوندی،‌نوشتم که" اینجا چند نفر هستند خیلی باحالند، هرچیز خوبی به من میدی،‌به اونها هم بده ..." خوب تو هم جزو باحال ها هستی دیگه

بعد کی یعنی؟ اومدیم من فرداافتادم مردم ..حرف نشنیده نمیخوام بمونه

NiiiiiZ چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 13:03

همش نگران بودم سلامتی رو یادت رفته باشه
والا!!

نه خدا رو شکر آخرین لحظه یادم اومد ...

پیانیست چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 13:56 http://baharakmv2.blogsky.com

خدایا چاییتو ور دار بیار پیش فاطمه جون من با هم چایی بخورین. تازه من سیب زمینی هم سرخ کردم میتونیم سه تایی بشینیم بزنیم تو رگ.

ایول ایول ... نمیشه بریم اکبر جوجه بزنیم؟

بلندترین چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 18:23 http://www.bolandtarin.blogsky.com

هه عمرا
این همه خواسته اونوقت یه چایی؟ورشکست می شی خواهر!
خدایا اونو ول کن بیا اینور من خودم واست هات چاکلت و کافی میکس مهیا کردم بخور گوشت بشه به تنت پرونده منو هم بذار روی پرونده فاطمه

دستت درد نکنه دوستم .. گمان کنم ما هم تیم خوبی میشیم،

فکر کنم پرونده هامون رو در هم ادغام کنه هم باز یه چیزی از توش برامون در بیاد

محمدرضا چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 23:03 http://www.hazion.blogfa.com

سلام
هرچی بود فقطصداقت بودو سادگی همه پست یه طرف این قسمتش یه طرف:
من خودتو می خوام، خدایا من مستقیم خودتو می خوام
ترکوندی دختر ...
شک نکن بنده یاد معبود خودش نمیکنه مگر اینکه معبودش به یادش بوده و این اذن رو بهش داده
هست حق را بیگمان مهری به [گل][گل][گل][گل]

دیر فهمیدم وگرنه از اول از خود خودش می خواستم ... خیلی چاکرشم .. خودش هم می دونه

پیانیست پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 http://baharakmv2.blogsky.com

پس پایه این با یلدا 4 تایی بریم اکبر جوجه و بعدم بریم خونه خدا اینا شاید هات چکلت مونو اونجا زدیم به بدن شریف؟ الان سوسک میشیم.

سوسک چیه بابا؟ کلی هم حال می کنیم

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 17:19

سلام
قطعاً دماغ شما از ابی کمتره و احتمالاً به همین خاطر از ایشون خبری نخواهد شد! حالا بازم خودم شاید این افتخار نصیبم بشه! خدا! این بانوان گرامی رو بی خیال نشو ولی بیا اینجا یه سیگار آتیش به آتیش بزنیم , سر راهت از بهشتت نوشیدنی هم بیار !!
.....
امیدوارم منم قاطی اون چند نفر باشم!
امیدوارم حساب باز کرده باشی !

خوبه دیگه، عرق و ورق و .... زر ورق هم باشه دیگه .. دود هم که هست

بعله بعله شما جزو نفرات اول لیست هستید

راستی حساب واسه چی؟

بلندترین پنج‌شنبه 3 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 22:26 http://www.bolandtarin.blogsky.com

من که پایه ام
چایی خوراش اون ته
هات چاکلت خوراش با پارتی سر صف
جناب میله بدون پرچم هم به دلیل فمینیست شدن خدا باید بره رو بوفه بشینه!
نبود؟...

جناب میله پارتی فمینیست داره، میاریمش وسطای صف

سید محمد مهدی صدری جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:56 http://www.siiedmahdi.parsiblog.com/

سلام خواهر!
چه‌قدر قشنگ با خداتون حرف می‌زنید. ساده و بی‌ تکلف.
منو هم دعا کنید لابه‌لای فقرات دعاهاتون.

سلام
اتفاقاً گفتم چند نفر بچه اینجا هستند، هرچی خوب برای من می خواهد برای آنها هم بخواهد .. شما هم بچه باحالید

راستی واحد شمارش دعا فقره است؟ (این سوال رو کاملاً جدی پرسیدم)

پیانیست جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 04:17 http://baharakmv2.blogsky.com

جناب میله! نبینم خدا رو از راه به در کنید ها. گناه داره این همه سال داره بدون انحراف از راه راست زندگی میکنه. حالا شما داری میشینی زیر پاش؟ وعده ی سیگار و نوشیدنی و شرب خمر اون هم در ماه روزه اون هم در ملاء عام؟ خدا به دور.

بیایید برای خدا دعا کنیم توسط دوستان ناباب از راه به در نشه

خدا جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 14:05 http://rishi.persianblog.ir

شنیدیم بنده ی ما ، نمیگفتی هم می دانستیم ، کمی صبوری کن...
چایی هم صرف شد ، چای لاهیجان بود و آب آلمان ، جای شما را هم خالی کردیم ، اگر دست من بود بنده جان که اینقدر از تعداد دوستدارانم هر روز کمتر نمیشد ، به جان عزیزت من به دعای شما محتاج ترم ، برای اعاده حیثیتم دعا کنید ، میبینی به نام من چه ها میکنند

هی خدا جون ... من هم طرفدار چایی لاهیجانم شدییییییییید .. نوش جونت، گوشت بشه بچسبه به جونت ....برای تو هم دعا می کنم

منیره جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 20:02

حالا دیگه بین کامنت من و کامنت خدا توی وبلاگ نادی پابرهنه میپری وسط ؟؟؟؟

میله بدون پرچم یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 00:14

سلام
حساب واسه بانک سامان بود دیگه باز کردی؟

باشه .. شما هم مارو دست بنداز .. از سال گذشته باز کرده ام، باید بگید پول توش بزار که امتیاز جمع بشه برنده بشی ... من یه پله از اون یارو که رفته بود پیش امام رضا جلوترم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد