ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بعد از 8 سال که من برای هر روز دوره ریاست جمهوری ا.ن حرص خوردم، کمی امیدوارم ... امیدوارم به جلوگیری از سقوط و انحطاط
در انتخابات شرکت فعال کردم (بسیار خواندم و شنیدم و بحث کردم و در نهایت تصمیم گرفتم با دلایلی که برایم منطقی بود هم رأی بدهم و هم برخی از افراد دودل را تشویق به رأی دادن بکنم ) و اکنون فرد موردنظر من با رأی جمعی یا سیاست پشت پرده، انتخاب گردید و من نمیتوانم به طور قطعی تحلیل کنم آینده این انتخاب چیست. اما در این برهه از زمان گمان می کنم پرسش مهم برای من این است که:
از این به بعد من چه کاره ام؟ وظیفه من چیست؟ من که ادعای ایمان به دموکراسی دارم از این به بعد چه باید بکنم؟
در 8 سال دوره حضور خاتمی با ذره بین، دنبال اشتباهات دولت و نظام بودم و در پایان 8 سال او را با کلی انتقاد و تحریم بدرقه کردم، بدون اینکه واقعا به اشکالات خودم به عنوان یک عضو این جامعه توجه کنم، اما الان چندسالی است، با ظهور پدیده ا.ن - که فکر می کنم ا.ن چکیده جامعه ماست - و مشاهده آنچه که رخ داد، باور دارم یکی از بزرگترین موانع پیشرفت کشور ما، من و همه آدمهای این مملکت هستند که به خودشان هیچ توجهی ندارند و هیچگاه رفتارهای خودشان را مورد بررسی و انتقاد قرار نمی دهند.
این بی توجهی از جانب افراد تحصیل کرده یا به زعم خودشان روشنفکر مملکت، بسیار بسیار اسفبار تر است. بی توجهیی که در واقع زمینه سقوط اجتماعی و فرهنگی جامعه ماست. وضعیت فرهنگی ما به شدت در این سال ها افت کرده است. واضح است که مسائل اقتصادی، به شدت در این افت تأثیرگذار است اما خود ما هم در این سقوط فرهنگی مقصریم. اما اکنون با این بینش، می خواهم راهم را به نحو دیگری ادامه دهم.
من می خواهم سمبل آن تغییری باشم که در دنیا و جامعه خودم، آرزویش را دارم
بنابراین از این پس تلاش مضاعف خواهم نمود که:
مسلماً هزاران فعالیت مهم دیگر هم هست که من اینجا لیست نکرده ام ولی من
تمام تلاشم را می کنم که به اندازه یک انسان، فقط به اندازه یک نفر از دامن
زدن به ادامه این روند سقوط فرهنگی و اجتماعی خودداری کنم. از این به بعد
سعی می کنم انگشت اتهام را به سمت خودم نشانه روم.
روزی که اکثریت مردم ما به این نتیجه رسیدند که برای تغییر باید از خودشان شروع کنند میشه به آینده امیدوار بود
اگر منتظر چنین روزی هستید، هیچگاه نخواهد آمد. باید این چنین روزی را بسازیم. باید هرکس از خودش شروع کند، اگر باور دارد که "تغییر از من آغاز می شود"
پ.ن: "تغییر ازمن آغاز می شود" عنوان کتاب مدیرعامل شرکت سامسونگ
ممنون از این همه انرژی مثبت.من هم امیدوارم سی سال دوم زندگیم توام با حرکت متعالی اجتماعی رو به آزادی و آزادگی و پیشرفت باشه.
من ه این آرزو را برای خودم و همه دوستان و اطرافیانم دارم. احساس می کنم اینجوری وظیفه خودم رو نسبت به جامعه و نسل آینده ادا می کنم
فاطمه جونم. برای این که تو این کار موفق بشی باید تو دنیای حقیقی برای خودت یه عالمه دوست پیدا کنی و خودت رسما یه NGO ترتیب بدی. یعنی از دوستای مجازیت دعوت کنی که بیان به دنیای حقیقی و باهات همراه بشن چون یه دست صدا نداره. تو مسافرتا اونقدر حجم زباله زیاده که آدم توشون غرق میشه. توی دنیای واقعی اونقدر غرغر و قضاوت عجولانه زیاده که آدم کم میاره و دوستان به درد این میخورن که آدم کم نیاره. تو خیابونا رعایت مقررات خیلی کمه ولی دوستای تو که زیاد بشن تعداد کسانی که مقررات رو رعایت میکنن زیاد خواهند شد. اگه با دوستات کلی آدم پاشید برید دیدن تاتر، هزینه شاید سرشکن بشه و در نهایت همه سود میکنن. حتی اونی که تخفیف داده چون بازدیدش بیشتر شده... حیف که ما پیشت نیستیم تا چهارتایی ازت حمایت کنیم.
بهارک جونم، راه انداختن NGO کار آسونیه، مهم اینه که وقتی توی زندگی و شرایط عادی هست واز محیط NGO خارج هستیم، چگونه باورهامون رو پیاده می کنیم. لزومی نیست تو کنارمن باشی، دختر و پسر تو به عنوان دانش آموز و خود تو به عنوان معلم، باید سمبل اون چیزی باشید که بهش باور داریم. اتفاقاً خوبه که ما درهمه جای ایران پخش باشیم تا همه افراد این مملکت در هر گوشه و کناری هستند این حرکت و تغییر رو ببینند و این فضا رو تجربه کنندوش اید تصمیم بگیرند فقط اندکی تغییر کنند.
تو خوبی ..خیلی خوبی
در ضمن دکتر پروانه دلاور دوست خیلی خوبیه ها... واسه من که بوده. همون دکتریه که در مورد دکترها نوشته بودم و جا مونده بود.


:*
ممنون بهارک جون. چوب کاری می فرمایید.تو خودت قند ونباتی...
بهارک تعارف نمیکنه ..قراره که تعارف و تملق و چاپلوسی رو کنار بذاریم ...اگر اینجوری نباشه، لزومی به گفتنش نیست ..پس حتماً حرفی که می زنه صحت داره
ببینم انقلاب شده من در جریان نیستم؟ آخه بدجوری قربون صدقه هم میریم...
تغییرات یهویی کمر آدمو میشکنه ها گفته باشم.
درست میگی ولی خیلی آرمانیه. همه که مثل ما فکر نمیکنن باید برای ین که احساس کنیم تغییرات رو، با همفکرهامون تعامل کنیم وگرنه آدم به پوچی میرسه...
عزیزم قرار نیست خودکشی کنیم یا ریاضت بکشیم که ..این مواردی که من ذکر کدم، برای خودم شاید خوب باشه، تو هم حتماً چنین لیستی می تونی برای خودت تهیه کنی ..شاید کنارهم بودن کار رو رآسون تر می کنه، ولی نتایج بزرگ همیشه از کارهای سخت حاصل می شوند.
سلام.یکی از بهترین پستهای بعد از انتخابات بود.مرسی.
قابل نداشت ..از ته دل بود، تقدیم به شما
تو این مدت اشتیاق خوندن کتاب در ما فه شده بود الان این اشتیاق داره برمیگرده. کتاب خوندن...
حتماً ...حتی اگر باز هم فسار تحمل کنیم، باید به فردای روشن امیدوار باشیم و بای رسیدن به آن تلاش کنیم
لایکهای بی شمار به تو و ایده ات و این یادداشت ت
اگه خودم رو به اندازه ی کافی .. نه کم نه زیاد .... دوست داشته باشم آنگاه اعتماد به نفس کافی برای شنیدن نقد خواهم داشت ... وقتی گمان میکنم که دیگری چقدر بد است در واقع من هنوز آنقدر خوب نشده ام که صلاحیت درک بدی را د ر او و خوبی را در خود داشته باشم
میدونی نگارنده فک کنم پیش نیاز همه ی اینها که نوشتی برای خودم ! اینی هست که نوشتم .
خوششششش باشی
بیشتر از پیش
دقیقاً تحمل نقد شدن با میزان عزت نفس ارتباط مستقیم داره ..اینکه من در درون خودم چقدر به خودم باور دارم و خودم رو دوست دارم وبر ای وجودم ارزش قائلم
عاااالی
حرفی رو زدی که همیشه زدم و بهش اعتقاد دارم
خیلی وقتا دوستانم رنجیدند وقتی گفتم همه اشکال از بالا نیست و این دولتمردان هم از فضا نیومدن از بین ما اومدن و نمونه هایی از خود ما هستند اینکه اونها رو بد میدونیم یعنی تاب دیدن اشکالات خودمون رو نداریم
ازت ممنونم برای این نوشته ات
قربونت خانم مدیر
امیدوارم بتونیم پایبند به این باورها بمانیم
من خودم احساس می کنم متعادل تر شدم. در کل نگرشها برخوردهام و قضاوتهام
این یه پیشرفت بسیار مهم و مثبت است
فاتیما جانم سلام
چقدر حرف دارم باهات!
اول سلام
دوم ممنون این همه وقت نگرانم بودی که کجا هستم. بالاخره نوشتمش.
سوم ممنون از این که لینکم کردی. من متاسفانه هنوز این قسمت از وبلاگم رو درست نکردم. می بخشی انشالا.
چهارم نوشته این پستت بوی زندگی دوباره میده. امیدوارم همیشه مثل همین چهره ای که ازت می شناسم سرزنده باشی.
پنجم دکتر محمود سریع القلم کتاب "اقتدار گرایی ایرانی در عهد قاجار" شون رو تقدیم کردن به ایرانیان زیر ده سال که در آینده چه می کنند و چه نمی کنند که شامل یک لیست میشه. احتمالاً خونده باشی. اگر نه همین جا توصیه می کنم. نزدیکی این پست و پست قبل رو که راجع به دخترکت و دخترکش و دخترکم بود به فال نیک می گیرم.
امیدوارم خوب بشیم. خوب باشیم. بهتر بشیم و انسان هایی تربیت کنیم بهتر از خودمون .
آخر این که دوست دارم ببینمت. آیا؟
اول جواب آیا! بلی ..از صمیم قلب
دوم اسم کتاب را شنیده ام و حتماً خریداریش می کنم
سوم برای تو هم آرزوی سرزندگی دارم
چهارم در خصوص لینک کردن نگران نباش ..مه اینه که اینجا بیایی، با لینک ی بدون لینک
بوس و بغل محکم ..به خاطر اینکه این روزا پیدا کردن آدمی که هم کلامت باشه سخته
یاد همون داستان پائولو کوئیلو افتادم که درباره کشیشی بود که می خواست دنیا رو تغییر بده و در بستر مرگ دریافت که بهتر بود خودش رو تغییر بده.
خیلی خوبه که بعضی ها قبل از رسیدن به بستر مرگ به این نتیجه می رسن.
سلام
چه لیست خوبی چه مقدمه خوبی چه تصمیم خوبی
بد نیست یه همچین چیزی رو بزنیم گوشه آینه خونه مون و هر روز تجدید بیعت کنیم
آفرین
پیش به سوی تلاش به اندازهء یک انسان!