مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

خیالبافی های یک زن بیمار


سرما خورده ام، البته غیر از بی حالی، سرفه، سینه سنگین و احتمالاً عفونی نشانه دیگه ای ندارم.

ولی همین ها برای اینکه لوس بشم و بی حال باشم کافیه



دوست داشتم الان خونه بودم، یه لباس نخی گشاد تنم بود،

توی تخت، زیر پتو ولو شده بودم و به پنجره زل می زدم

دوست داشتم تو از پشت سرم، می اومدی زیر پتو،

دستات رو دور کمرم حلقه می کردی و منو می چسبوندی به خودت

من هم با همون حالت شلخته و بی حوصله، خودم رو توی بغل تو جمع می کردم


دوست داشتم همینجوری توی سکوت، چند دقیقه با هم به پنجره زل بزنیم و من

فقط گرمی آغوشت رو پشتم احساس کنم

نیاز ندارم حرف عاشقانه بشنوم یا کف دستت رو روی تنم احساس کنم

فقط دلم حضورت رو می خواد ... گرم، مشتاق و همراه



هوا سرد نیست ولی پشت من خیلی وقته که خالی و سرده



نظرات 3 + ارسال نظر
تراویس بیکل دوشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 http://travisbickle.blogsky.com

میخوای من بیام پشتت؟

نه ..

یک لیلی سه‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 http://yareaftab.blogsky.com

خدا نکنه پشتت خالی و سرد باشه فاتیما.
عشقتون موندگار باشه الهی.

سماء چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 17:32 http://saamaa.persianblog.ir

اتفاقا" منم سرما خوردم خیلی شدید...
اتفاقا" هوا هم سرد نیست...
اما تو همیشه پشت جوجه هستی...
اگر پشتت خالی و سرده دل گرمیه خیلیایی مهربونم...
هر چند میدونم اینا بهونه گیریایه خانومانه ست که مخصوص زماناییه که شدیدا لوس میشیم!تو عاشقی و این مقدسه...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد