مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

به سال شدن (در مقابل به روز شدن)!!!!

خیلی وقته ننوشته ام ...

دلم خیلی تنگ شده برای بودنِ اینجا و نوشتن و خوندن

شرکت به قدری سرم شلوغه که به صفحات شخصی نمی رسم

وقتی هم میرم خونه اونقدر خسته ام که توان نشستن پای لپتاپ ندارم


سال 91 خیییییییییییلی سال شلوغ و مهمی برای من بود

می خواستم توی شغل جدید و شرکت جدید خودم رو اثبات کنم

واسه همین خیلی زحمت کشیدم

یه عالمه کارهای شخصی و در واقع تعیین تکلیف های هم داشتم که هیچ کدوم قابل به تعویق انداختن نبود


خلاصه رسیدیم به 92

که امسال هم به شدت شلوغه

وقتی بالای 30 سال سن داری

دیگه وقت برای تلف کردن اصلاً وجود نداره


پیش خودم فکر می کنم اگر توی یه کشور نرمال زندگی می کردم

بعد از اینهمه درس خوندن و 8 سال کارکردن

یه ثباتی احتمالآً توی زندگیم داشتم

ولی الان نگرانی ها و دلواپسی های من با آدم تازه وارد به بازارکار فرقی نداره

دغدغه های ابتدایی زندگی

توی هرم مزلو ما هنوز در اولین سطح نیازهای بشر گیر کرده ایم

نیاز به احساس امنیت، داشتن خوراک و پوشاک و سرپناه

در حد یک انسان اولیه نئاندرتال


ولی با این همه، پیش خودم فرض می کنم

جزو اون دسته آدم هایی هستم

که یه شکست آن چنانی در زندگیشون خوده اند

و حالا باید از صفر شروع کنند ولی یک سری تجربه دارند که می تونن ازش خیلی استفاده کنند

با این تصور، تلاش و پشتکار پر انگیزه تر میشه


سال گذشته علی رغم هه تلخی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی

توی زندگی شخصی من مکاشفات زیادی رخ داد

که به دنبال اون دریچه های جدیدی برام باز شد

یکی از مهم ترین مکاشفاتم این بود که فهمیدم:


زندگی واقعاً به خودی خود blank هست.

این رفتار و تصمیم گیری های ماست که به اون معنی و جهت میده

و اینکه من پیش از هرچیز در زندگی

برای خودم نیاز به یه معنا دارم

معنای زنده بودن ... معنا برای اینکه چرا نمی میرم

و معنایی که الان برای خودم ملموسه و احساس هماهنگی درونی باهاش دارم اینه:

تلاش و پشتکار برای بالفعل کردن پتانسیل های درونی خودم

عین یه دانه کوچک که پتانسیل رشد و تبدیل شدن در درونش داره

حالا چه درخت، چه گل، چه گندم،

و ارزش یه دانه گل خود رو کنار باغچه که پتانسیل درونش رو بالفعل کرده

از ارزش یه دانه با پتانسیل درخت که هیچ وقت سبز نشده خیلی بیشتره


البته این مسیر منه، نه فقط هدف!!!!!


دوباره خواهم آمد و سر خواهم زد بهتون ... اینجا رو جزو برنامه های شلوغم قرار میدم

چون دوری از اینجا و شما برام دلتنگی زیادی ایجاد کرد


نظرات 6 + ارسال نظر
سماء دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 14:23 http://saamaa.persianblog.ir

میدونی که خوندنه تو برام خیلی ذوق آوره آخه وقتی یه جوجه بخواد از رمزهای زندگی کسی باخبر بشه که قشنگ ده سال ازش جلوتره براش خیلی جالب ناکه اما غرق شدن تو زندگیه بزرگتراش براش خطر ناکه...
اما تو که میدونی من آدم خطر کردن نیستم من فقط از تو استفاده میکنم...آدم بهره بری هستم!

بودنت بهم قوت قلب میده.

شاعر گفته و خواننده خوانده که:

تو عزیز دلمی!!!!

خوبه که دنبال بهره بردنی .... این کاریه که اگر من هم انجام می دادم، از خودم و شرایطم احتمالاً رضایت بیشتری داشتم

مترجم دردها سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 00:14 http://fenap.blogsky.com

سلام بر فاتیما

می دانم که سال 91 برایت شلوغ بود اساسی،امید که دستاوردش خودت را راضی کرده باشد،زیرا که یقین دارم بیشترین دستاورد ها چنانچه خودمان را راضی نگرداند پشیزی ارزش ندارد.

امید وارم سال 92 کمتر بدوی و بیشتر پیش بیفتی.ما هم دلتنگتیم که اگر بشود همه بار دیگر دور هم جمع شویم خوب است،یا اینکه همراه هم بشویم برویم تور و جنگل و کوه و دشتی و... نوردی کنیم،خدا را چه دیدی،شاید شد ! چشم باز کردید و دیدی در این میدی بوس های وارداتی چینی چند تایی دور هم نشستیم در جاده های پیچ در پیچ می گوییم و می خندیم و می رویم تا ناکجاآبادی را سرکی بکشیم!

برادر جان آرزویت بسیار به جا بود و پیشنهادت بسیار فریبنده و اغوا کننده!!!! آقا ما که از سال گذشته درگیر نوردیدن شده ایم، شما هم به جمع ما اضافه بشی دیگه میشه مصداق: من و اینهمه خوشبختی محاله!!!!!!

تماس میگیرم باهات

البته ترجیح من آبادیه، نه ناکجا آبادی

یک لیلی سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:03 http://yareaftab.blogsky.com

سلام بر خانم کم پیدا
و لایک فراوان به مترجم خان

درود بر شما باد!!!!!
این لایک به پیشنهادش بود یا به شخص خودش؟ اگر به پیشنهادش باشه که خوشحال میشم در مسیری یا طریقی، شما رو زیارت کنیم

ند نیک پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 23:02 http://blue-sky.persianblog.ir

سلام عزیزم. خوشحالم که برگشتی. زندگی بلانکه یعنی چی؟

یعنی خالی ... یک جای خالی که توسط ما پر میشه، به انتخاب خودمون، در واقع با انتخاب های خودمون ....

رها از چارچوب ها سه‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 http://peango.persianblog.ir

گل اومد بهار اومد ...
کجایی خانوم؟
آنچه گذشت کم اهمیت نیست اما به آنچه که رسیدی خیلی مهمه
امید که خوش و موفق باشی

به به!!!! مصفا فرمودید اینجا رو

دلمان برای شما در حد یک قابل پنجره کوچک تنگ شده ...

منیر یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:25 http://dastnam.persianblog.ir/

سلام لیلی گمنام .
شاد و موفق باشی

سلام به روی شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد