مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

روشنفکر نمایی!!!!

عصبانیم .. توی دلم تشویش دارم .... از این قضاوت ها ... از این حکم صادر کردن ها .. از این فرهنگ پر از سرکوبی .. سرکوبیی که فضیلت شمرده میشه ...


من الان چند وقته جدی دارم کوهنوردی می کنم .. برام هیجان انگیز، نشاط آور، آرامش بخش و ارضا کننده است ... ولی تقریباً هرکس که می شنوه چی کار می کنم، یه جوری بهم نگاه می کنه (اگر البته حرف مستقیمی نزنه) .. چرا؟ چون من تنها می رم و کاوه باهام نمی آد ... خودش تمایل چندانی به این ورزش نداره ... ولی من واقعاً دوست دارم و به خاطرش هیجان زده ام. ولی اینکه این برنامه یه برنامه مشترک نیست خیلی عجبیه و قسمت جالبش اینه که همه براشون عجیبه که چطور کاوه مشکلی نداره؟!!!!!! واقعاً مخک سوت می کشه که چون من ازدواج کرده ام، رفتن برنامه های کوهنوردی به خصوص اگر شب مانی توی کوه داشته باشه، خیلی کار نادرستیه ...


اینکه من با یه گروه معین و مشخص و این کاره میرم اهمیت نداره ..این مهمه که چرا من انتخابم اینه؟ از همه بیشتر حرف مامانم عصبانیم کرد که امروز بهش وقتی گفتم فردا دارم میرم توچال و شب هم قله می مونیم، بهم گفت که اگر می خواستی این کارا رو بکنی چرا ازدواج کردی؟؟؟؟!!!!!! مامان روشنفکر اهل مطالعه و فرهنگ من که دم از تساوی حقوق زن و مرد می زنه


چه ربطی داره؟؟؟؟ مگه قراره بعد از ازدواج آدم انتخاب های جدید اینجوری نداشته باشه؟ مگه من کجا می رم؟ چه می کنم؟ خیلی عصبانیم .. خیلی بهم برخورده ... خیلی زورم گرفته ... اگر کاوه این برنامه رو انتخاب می کرد، باز هم واکنش ها همین بود؟؟؟ یا اینکه احتمالاً همه می گفتن: خیلی خوبه ... ورزشه .. خوبه که نمی ره دنبال هزار جور کار دیگه!!! باز هم میره کوه ....


حالم بهم می خوره از این دیدگاه ها!!!! هیج وقت توی چنین محیطی حاضر نیستم یه آدم دیگه رو متولد کنم ...


من باور دارم که تصمیمم اشتباه نیست ... حرف دیگران هم مهم نیست ولی آزاردهنده است

نظرات 11 + ارسال نظر
لیدی چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:33 http://ladyl.blogsky.com/

من از آیندۀ خودم میترسم. از این که نتونم فضای شخصیم رو حفظ کنم. از دست دادن تنهاییم برای ترسناکه. تا یه جاهایی رفتم و نمیخوام برگردم اما میترسم. میترسم. میترسم.
مخم سوت کشید.

از آینده تنرس ولی خب این رو بدان که باید برای داشتن آن چیزی که خیلی معمولی و به حق است، بسیار بسیار تلاش کنی ... و توی این تلاش ها، یه سری چیزا رو از دست می دی .. ببین می ارزه یا نه

پیانیست چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:38

وا؟ خوب راست میگن بشین قورمه سبزیتو بپز. آدم که ازدواج کرد باید دور از جون بره بمیره. حتی اصلا نباید از چیزی خوشش بیاد. چون ممکنه تو اون فرایند لبخندی به لبش بیاد و وقتش تلف بشه و از فکر خونه و زندگی غافل بشه. یعنی در این حد.
یادش به خیر. منم کوهنوردی میکردم. سهند و دارآباد و دربند و ... تازه یه دوره کامل صخره نوردی هم رفتم تو دانشگاه تهران. کلی از کرج میرفتم تهران مثل خنگا. ولی الان به خاطر حل شدن در نظام خانواده از پله هم نمیتونم بالا برم.

الاهی من فدای تو بشم .. من هم هدف نهاییم صخره است ... واقعاً مشکل از اون لبخند و البته نبود احتمالی قرمه سبزیه ... اگر روزی قرمه سبزی سر جاش نباشه، زندگی به مشکل می خوره ...

هرچند که من، با تمام عدم علاقه ای که به کار خونه دارم، برای اینکه حرفی زده نشه، همه کارها رو حتی بهتر از قبل انجام می دم ولی در نهایت تنها یزی که به چشم می آد نبودن من و اینکه من الان با یه عده آدم توی کوه هستم، هست

سامان چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:47 http://seensheen.blogsky.com

مهم اینه که حرف دیگران برایت مهم نیست
با اجازه لینک شدید دوست عزیز

حرف آدم ها می تونه فکرت رو اذیت کنه، می تونه روحت رو خراش بده .. من مقاومت می کنم

ایمان پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:55 http://istgaah.bloghaa.com/

چند تا بحث به ذهنم می رسه، اونایی که به نظرم به درد بخوره رو مطرح می کنم :
1.حفظ حریم شخصی افراد پس از ازدواج از اوجب واجبات است، حداقل با این تعریف که کسی نباید در کسی دیگر حل شود و هر کسی بتواند به علایقی برسد و آن ها را سرکوب نکند.
2. هر فرد باید خودش را با زندگی مشترک آداپته کند و از طرفی بر اساس مفاهیم مشترک از زندگی مشترک به این مرحله وارد شود و اگر برخی رفتارها واقعاً در آن حیطه ی اشتراک بین زوجین نمی گنجد با خود فرد است که اهم فی الاهم کند که کدام یک برایش مهم تر است، زندگی مشترک یا آن خواست فردی.
3. اگر مفاهیم مشترک هیچ لطمه ای به زندگی مشترک و طرفین ماجرا نمی زند، نظر دیگران فاقد اهمیت است و البته باید زوجین بدانند که نباید متأثر از این حرف ها این قبیل عصبانیت ها رو وارد زندگی مشترکشون کنند. منظور این که شما مفهوم مشترکی رو به اسم اینکه زن یا شوهر می تواند شب با گروهی برود کوهنوردی رو با همسرتون پذیرفتید و برش اشتراک عقیده دارید و مشکلی هم این وسط وجود ندارد و می دانید هم که نبود شما یا همسرتان مشکل و ایرادی در این رابطه ایجاد نمی کند، چه کسی بهتر از شما تا به اینجای کار می تواند از حساسیت های میانتان باخبر باشد که موضعش از موضع شما قابل اعتنا تر باشد؟

یه چیزی بگم؟

مشکل خیلی از زندگی های جدید یا نسبتاً جدید ایرانی در این هست که آدم ها بر اساس تفکرات سنتی و متدهای سنتی ازدواج کرده اند ولی در بسیاری زمینه ها طرز فکر ها و انتطارات با فضای حاکم بر زندگی مشترک مرسوم سازگاری نداره، برای همین وسطش به مشکل می خورند ..به خصوص که زن ها این روزا حرف های جدیدی ی زنند ولی مردها چون اکثراً محدودیت های زیاده نداشته اند، هنوز به همون سیستم فکری و روش زندگی علاقه مند هستند ...

نکته دیگه اینکه حرف آدم ها اگر ادامه دار شود می تونه کم کم نظر همسر منو عوض کنه ... آدم ها صلب نیستند ...

سماء پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 http://saamaa.persianblog.ir

اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر میکنند ،
هیچ گاه ازینکه دربارهء شما چه فکری میکنند نگران نمیشدید.

من نمیتونم بگم که کاملاً نسبت به حرف های مردم بی تفاوت هستم .... فکرشون که هیچ ولی حرفاشون گاهی از شمشمیر برنده تره

mahdi سه‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:57 http://eagle-eyed.blogfa.com

مخک >>>> "مخت"

راجع به این پستت نظر نمیدم چون هرکسی یه طوری به زندگی نگاه میکنه... ممکنه من هم مثه بقیه مخالف باشم ولی مهم اینه که شما بتونی خود رو واسه کاری که انجام میدی قانع کنی ....همین

سعی می کنم ... ممنون

مترجم دردها شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:10 http://fenap.blogsky.com

سلام

در سطح نظری که حرفی نیست جز تایید.

اما دو مسئله:

یک:مشکل بزرگتر برخاسته از گفتمان "مرد سالار" حاکم بر جامعه ی ِ ماست.من همین امروز از شمال آمدم و در سفر پرجمعیت ما،تعدادی از دوستان متاهل بودند و از اینکه تنها در سفرند،سخت مشعوف،همین افراد از اینکه توسط همسرشان حالشان حتی پرسیده می شد کلافه بودند،اما حتم دارم که به زنانشان اجازه نخواهند داد - یا دست کم براحتی کنار نخواهند آمد - که تنهایی با تعدادی از دوستانشان به سفر بروند.

دو:از طرفی هم گفتار مادر هم - جسارتا ً - کاملا دور از واقعیت نیست،بلکه دست بر قضا کاملا ً بر تجربه گفته شده.گفته ای انضمامی.

در واقعیت امر،تعداد بسیاری از سفر هایی کوه،جنگل،دریا،و... در ایران،نه به مقصد خود این مسائل،بلکه به مقصود چیز دیگری ست.البته بحث بر سر اصل مطلب نیست،بحث بر سر جای مطلب است.در همین چند روزی که در شمال بودم مواردی در کنار دریا و لای علف ها و کنار آب رودخانه و... رویت شد.که خب نشئت گرفته از این بود که نه مکانش هست،نه فرهنگش ! و جوانان بی نوا در این میان گیر کردند !

خلاصه آبجی این جوری هاست،هیچی سر جایش نیست.

برادر جان شما من رو با بقیه مقایسه نکن .. من کلاً خیلی آدم خاصی هستم و خیلی آدم حسابی هستم و خیلی کار درست هستم و از همه مهم تر اینکه خیلی مخلص شما هستم ....

آیکون خودشیفتگی!!!!

میله بدون پرچم دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:39

سلام
ما عموماً عرصه نظر مان با نحوه عمل مان تومنی یه دلار توفیر داره... گور بابای حرف چرت و پرت مردم
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد؟
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب

آقا ما کام گرفتیم و بر بلندای دماوند البته (220 متر پایین تر) ایستادیم و قرار است که پای از این راه بیرون ننهیم که راهی است بس عجیب و دوست داشتنی

کارینو دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:15

سلام نگارنده عزیز

در مورد این انتخابت بهت تبریک میگم.. خوبه که برای خودت ارزش قائلی و داری برای دل و من اوی خودت کاری انجام میدی.. بخصوص کوهنوردی رو خیلی هم از حرف دیگران ناراحت نشو ما در مملکتی و فرهنگی داریم زندگی میکنیم که هنوز مردان جنس برتر هستند کمابیش... اما ما نباید فراموش کنیم که برابریم .

دلتنگت بودم ...:)

آره ..دقیقاً ..برای خودم، برایدلم، برای روحم، برای جسمم، برای تجربه آن چیزی که فکر می کنم لیاقتش را دارم ... مردان همچنان جنس برتر هستند ... شاید چندنی نسل بعد از این محرومیت ها خلاص شوند

نِد نیک پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 19:13 http://blue-sky.persianblog.ir

دیگران همیشه ازاد دهنده هستند و مادران هم گاهی از همون دیگران هستند
مهم این هست که تو روش صحیح زندگی را پیدا کردی. کاری که مادران ما نتونستند

مطمئن نیستم ولی به نظرم درسته ... اولش سعی کردم منطقی باشم و گوش کنم ولی حقیقت اینه که اونها ترس دارند ..البته حق می دم بهشون

یاسمن پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:25

اوهوم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد