مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

به احترامت کلاه از سر برمی دارم و تا زانو خم می شوم

وقتی نش.ر چش.مه حق چاپ نداشته باشه، دلت به چی باید خوش باشه؟


آقای کیائیان صاحب نش.ر چش.مه، از دوستان خیلی خیلی قدیمی و خانوادگی ما هست. وقتی به چشماش نگاه کردم، فقط خجالت کشیدم ..اینهمه در حق ما خوبی کرد، چقدر خودش و خانواده اش سختی و مشقت  تحمل کردند. از تمام زندگیش  برای کمک به فرهنگ این مملکت مایه گذاشت و حالا ... حالا ما هیچ کاری نمی تونیم برای حفظ ثمره عمرش کنیم


اون هیچ انتظاری از هیچ کس نداره ولی خودمون چی؟ من که خیلی از روزهای غم و دلتنگیم رو توی اون کتابفروشی کوچیک کریمخان (که حالا شده نشر رود) و این کتابفروشی دو طبقه پر از رنگ و حس و حال و شور نبش میرزای شیرازی، بین کتاب های شعر و داستان چش.مه گذرونم، حالا هیچ کاری نمی تونم براش بکنم


دلم می خواست بهش بگم: عمو حسن!!! چش.مه حتی اگر کتاب جدید هم چاپ نکنه، به پشتوانه سال ها زحمت و فعالیت شبانه روزی تو و خانواده ات، بچه های این مرز و بوم کتاب برای خواندن دارند.... شاید این بهونه ای باشه برای اینکه تو یه کم بشینی و خستگی های چند ساله رو در کنی. شاید بهونه ای باشه برای اینکه بقیه نشرها راه تو رو ادامه بدهند.


ما با کتاب های چش.مه خندیده ایم، گریه کرده ایم، شور و هیجان داشته ایم، عاشق شده ایم، رویا بافی کرده ایم و بزرگ شده ایم


چش.مه، خیلی دوستت دارم .. خیلی زیاد ..عین پدرم، عین مادرم، عین تمام معلمان مدرسه ام.به احترامت کلاه از سر برمی دارم و تا زانو خم می شوم


عمو حسن زنده و سلامت باشی




امروز یه ایمیل دریافت کردم در مورد سایت :مرکز  اینترنتی ازدواج موقت تهران


این سایت به صورت رسمی در تاریخ 1391/03/14 در "ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت ارشاد ثبت شده.


الان این دوتا تصویر رو میذترم کنار همدیگه:

1- ممنوعیت فعالیت انتشاراتی نش.ر چش.مه

2- راه اندازی سایت رسمی ثبت صیغه


چطوری باید حالم خوب بمونه؟ یعنی چش.مه اینقدر خطرناک بود؟ چقدر نا امیدم

نظرات 11 + ارسال نظر
hamid شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 15:05 http://www.citystar.lxb.ir

سلام واقعا که وب قشنگی داری اگه وقت کردی یه سری هم به وب من بزن در ضمن آماده برای تبادل لینک[گل]

پیانیست شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 17:29

مرده شور این مملکت رو بشوره. محکم هم بشوره.

ندا یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:39 http://blue-sky.persianblog.ir

چرا فعالیتش متوقف کردند؟

چون چند تا کتاب برای چاپ فرستادند وزارت ارشاد، از نظر وزارت ارشاد این کتاب ها کتاب های بدی بودند. با اینکه حتی چاپ نشده بودند، وزارت رشاد همین رو بهانه کرد

هیچکس یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:04

سلام
میگن خرابی چونکه از حد بگذرد رو به آبادی رود.

واقعاً ..یعنی الان از حد هنوز نگذشته؟

رها از چارچوب ها دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:34

سلام عزیزم
باااااااااورم نمیشه!
نشر چشمه پاتوق همیشگی دلتنگی ها و دلشادیهای من بوده
واقعاً باورم نمیشه
باید برم ببینم چه خبر شده!!!!

باور کن جیگر طلا ... ... الان فقط می تونن فروشگاهشون رو داشته باشند ...

مترجم دردها سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 http://fenap.blogsky.com

اتفاقی ناگوار - و البته قابل پیش بینی - بود.

به نظر می رسه حاکمیت داره دندان ها را برای بریدن و پاره کردن ارگان ها و ناشران موثر در برهوت فکری تیزه می کنه.

نشریاتی نظیر چلچراغ هم توقیف شدند.بی آنکه توضیحی داده شود !.

این یکی دیگه نوبر بود

خیلی دلم بابت این قضیه سوخت .. به خصوص که چندان هم نود رسانه ای نداشت .. حتی بین بچه ها

میله بدون پرچم سه‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 15:36

سلام
ناشرین از این پس باید خودشان سانسور کاملتری داشته باشند... این گوی و این میدان
سلام برسانید

سامان چهارشنبه 28 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:42 http://seensheen.blogsky.com

جالبترین قسمتش این بود که شنیدم دلیل تعطیلی نشر چشمه ارائه اثر بوده نه چاپ!یعنی چون اثر به اصطلاح غیر ارشادی!ارائه داده نه چاپ کرده بستنش

کارینو دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:19

سلام مجدد

وقتی توی نمایشگاه جای نشر چشمه رو خالی دیدم خیلی غصه خوردم
کلی کتاب توی لیستم بودند و وقتی بهشون نگاه کردم دیدم 80 درصدشون برای نشر چشمه هستند

و غصه خوردم که باید نشری مثل چشمه حذف بشه نشری که فرهنگ ساز بود و باعث ابادی فرهنگ...

به عمو حسن بگو امثال من از نبودنشان غصه دار هستیم و همیشه حامی ایشان...

نشر چشمه نشر زاینده فرهنگ ما بود و است و خواهد بود...

یاسمن پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:27

چرا نگفته بودی بهم که آشنا داری تو نشر چشمه؟!!!یه زمان می خواستم برم اونجا کار کنم فقط به خاطر دل خودم حتی بدون پول!اما بهم گفتن اولین نفری نیستم که چنین تقاضایی کرده، خواهان زیاده، حتی بدون پول:))))

آره دوستم ..به اندازه حرم امام رضا خادم داوطلب داره!!!!!

یاسمن پنج‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:33

هربار که با یک بغل کتاب از آنجا بیرون آمدم از ته دل دعا کردم تا خداوندگار عالم نگذارد کیائیان- صاحب نشر چشمه- بفهمد که قیمت ملک دو نبش در تقاطع کریم‌خان و میرزای شیرازی آنقدر ترقی کرده که اجاره دادن‌اش سودآورتر از فروش کتاب است... می‌ترسیدم عاقبت او هم تسلیم عقل معاش شود و من را از این دلخوشی هفتگی محروم کند... البته کیائیان از قیمت ملک خبر داشت و کتابفروش ماند به همین خاطر حق این بود که به او جایزه‌ای برای مقاومت در برابر وسوسه‌ی پول و هواهای نفسانی بدهند نه این‌که مجوز کارش را لغو کنند...

توکا مقدس

اگر حال این روزهاش رو بدونین!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد