مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند.

آدمیزاد دو تا پا داره و دو تا اعتقاد؛ یکی برای وقتی که حالش روبراهه و یکی هم برای مواقعی که حالش خرابه. اسم این دومی رو گذاشته دین. 

 

آدمیزاد موجود به درد بخوریه. آخه مرگ یه سرباز، سهام نفت رو تو بازارهای جهانی می بره بالا و مرگ یه معدنچی، عایدی صاحب معدن رو زیاد می کنه.  

 

 

 آدمیزاد نسبت به هم نوع خودش بخیله. برای همینه که قانون رو در آورده. می گه اگه من حق ندارم فلان کار رو بکنم، پس بقیه هم نبایست حقش رو داشته باشن. 

 

آدمهای همراه وجود ندارن. آدمای حاکم داریم و آدمای تحت حاکمیت. با این وجود تا حالا نشده یه نفر به خودش حاکم بشه. آخه برده متخاصم همیشه زورش از اربابی که به حکومت کردن معتاد شده بیشتره. هر آدمی نسبت به خودش ناتوانه. 

  

آدمیزاد وقتی حس می کنه کمرش شل شده، عالم و زاد میشه. بعدشم از شیرینی لذات زندگی دنیوی چشم می پوشه. اسم این کار رو می ذاره درون نگری.   

 

به علاوه آدمیزاد موجودیه که میخ می کوبه، موزیک دلخراش می زنه و واق واق سگش رو در می آره. بعضی وقتا هم آروم می گیره. اما اون موقعیه که دیگه مرده. 

 

 

برگرفته از کتاب "بعضی ها هیچ وقت نمی فهمند" نوشته کورت توخولسکی.  

 

به گفته مترجم کتاب آقای محمدحسین عضدانلو، "طرف صحبت توخولسکی، اون دسته از خواننده هان که می خوان سر در بیارن بنی آدم واقعاً چه جوری هستن. می شه گفت توی تمام آثار ادبی این روزنامه نگار المانی میل و هدفی جز نشون دادن "واقعیت آدما" به چشم نمی خوره. که البته این واقعیت ممکنه برای خیلی ها تلخ و ناگوار باشه. "

  

با این کتاب خیلی حال می کنم. بخونیدش. اگر جایی دیدید که قسمتی یا ادعایی از این نویسنده داره بهتون بر می خوره، یه کم آروم باشید. عمیق بشید و فکر کنید. به درون خودتون برید. چون آدم با چیزایی از بیرون خودش اتصالی می کنه که درونش وجود داشته باشه. این واقعیت یه کم تلخه ولی از من این رو بپذیرید. 

 

 

 


 

 

دوست داشتنت را به رقیب آموختم 

 

شاید بهتر از من درسش را به تو پس دهد 

 

یادگاری من برای تو 

 

باور عشقت بود 

 

 

فاطمه - در سرمای زمستان

 

نظرات 8 + ارسال نظر
مهرداد سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 http://kahkashan51.blogsky.com

در بهار عشق!
مات شطرنج نگاهت شدم
چشم روی همه چیز بستی.حالا
کور می شوم ،
تا در این بازی پاییزی
هر دو پات باشیم!!!

ایمان چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 00:53 http://istgaah.bloghaa.com/

عکس و آرامش و تو فکر بودن و این پایی که تکون می خوره رو خیلی دوست داشتم:)

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:00

سلام
کتاب خوبیه... طنز خاصی هم داره که من خوشم اومد...من البته صوتیش رو هنگام سفر توی ماشینم گوش دادم... خیلی جاهاش بهم چسبید...مثلاْ قضیه سقط جنین یا کار و...
زاهد در بند پنجم اشتباه تایپی داره.

میله بدون پرچم دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 00:36

سلام
سال نو هم مبارک
خوش باشید

نازنین دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 20:08 http://zekipedia.net/

سلامفاطمه عزیزم
سال نو مبارک

امیدوارم سال خیلی خوبی داشته باشی

سلام خانوم خانوما

برای شما هم مبارک باشه و پر از سلامتی و شادی باشه

هیچکس سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 http://waveofocean.blogfa.com

سال نو مبارک.

سال نو شما هم مبارک ..ایشالا همیشه همینجوری لبتون خندون باشه

سماء چهارشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:06 http://saamaa.persianblog.ir

ازین نوشته ها بگذریم...
ازینکه باید تک تک کلمات رو با دقت خوند و نظر داد...
ازین پستا...
ازین وبلاگا...
از همه شون بگذریم...
حالت رو بگو؟
میدونم خوبی چون من خوبم!
و میدونم شادی چون من شادم...
اومدم که فقط بگم...
قدر داشتنت رو میدونم!

الهی عزیز دلم .. تو چرا اینقدر خوبی؟ چه جوری شد که من اینقدر دوستت دارم ...؟

منیره شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 http://rishi.persianblog.ir/

سلام
سال نو مبارک جونییی قربون .
.................

اه زناک لنگ فاچرخسته اینقده والی والی دهه خو پایه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد