مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

افتان و خیزان

آنقدر زمین خورده ام که بدانم 

برای برخاستن 

نه دستی از برون 

که همتی از درون 

لازم است 

حالا اما 

نمی خواهم برخیزم 

می خواهم اندکی بیاسایم  

 

فردا 

بر می خیزم  

وقتی که فهمیده باشم چرا 

زمین خورده ام

نظرات 13 + ارسال نظر
delstory سه‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:08 http://delstory.com

همممم... قشنگ نوشتی. خوشم اومد.

ممنون ..البته قابل ذکر هست که یه جا خوندمش، ولی بدونی هیچ منبعی ..

ن . د. ا چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 http://bluesky1.persianblog.ir

منم میام پیشت. حداقل کسی اینجاست که حس زمین خوردن را می داند

بیا ..بیا ...

می دونم که تومی دونی

پیانیست چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 http://baharakmv21.blogsky.com

زمین خورده نبینمت عزیزم. زمین خورده تم.[:S00
4:]چقدر حکمت آموز بود. ولی بگو ببینم نکنه تو پله های مترو زمین خورده باشی... وقت نداری پا شو سد معبر کردی... منم همتی ام منتها از برون. برون و درون که فرقی نداره بیا دستتو بده من.
شوخی بود ها ناراحت نشی.

زمین نخوری .... بپا دختر جون ...

خانم همتی اصلاْ دلیل اصلی دوست شدن ما با شما این بود که از ای همت برون و درون ما سو استفاده کنیم ..گفتم بهت بگم در جریان باشی ...

در ضمن اصلاْ نگران نباش که من ناراحت بشم .. چون من از دست تو ناراحت نمیشم ... کلی هم طلبه این حرفای ناراحت کنندتون هستیم

محمد چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:26 http://www.sabz.parsiblog.com

خیلی زیبا بود.
برخاستنی باید...

باید .. باید ولی سخته ...

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 15:21

سلام
آخ اگه میشد آدم برنخیزه چی می شد!؟ واللا... آسایشی که در خیز کامل هست در هیچ حالت دیگری نیست حتی نیم خیز ...

فکر کنم منظورتون این بود که آسایشی که در نشستن کامل هست در هیچ چیز نیست ....

راستی شما؟

منیره پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:53

فاااااا طمه

رنگ رخساری (نوشته های بلاگ) خبر می دهد از سر درون ... تابلوئم ..نه؟

حسین پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 23:58 http://ho3yn.ir

زیبا بود ;)

ممنون ..خوش اومدید ...

سماء جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:36 http://saamaa.persianblog.ir

این روزا عجیب حرفم نمیاد....
فقط اومدم بگم هستم....
ازم قبول میکنی؟؟؟؟؟؟

آره ..چرا قبول نکنم ... خودم هم حس حرف زدن ندارم

ن . د. ا جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 23:22 http://bluesky1.persianblog.ir

کجایی؟ نامرئی شدی؟

نه .. روی سایلنتم ....

عارف شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 http://zekipedia.net

خیلی قشنگ بود ، خوشمان آمد

کاش بدانیم ک برای برخاستن کسی نیست به کمک بیاید و خودمان باید باشیم !

و چه خوب اگه بدونیم چرا خوردیم زمین تا دفه دیگه نخوریم !

اگه اجازه بدین کپی کنم ! ( آدم شدم دیگه بدون اجازه کپی نمیکنم ! )

کارینو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:52

سلام بر نگارنده عزیزم


گلم دوستم با یه خبر خوب اومدم پیشت

حالم خیلی خوبه
پرانرژی ام
از زمین بلند شدم با کمک شما دوستای عزیزم

روزهای برفی خوبی داشته باشی

به به!!!! بزنم به تخته ..بترکه شم حسود و بخیل ... ایشالا همیشه وب باشی

میله بدون پرچم پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:56

سلام
اونی که اسمش جا افتاده بود منم
منظورم همون نشستن کامل بود

به به ..به به ...

مهتاب جمعه 25 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 13:21 http://osian.blogfa.com

سلام
خیلی اتفاقی با وبلاگ شما آشا شدم... چند تا از پست هاتونو خوندم ... خوب بود...خوشم آمد...
عکس بچه هاتو دیدم... خدا حفظشون کنه.
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد