مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مورخ 28/08/90

حتماً این روز باید ثبت بشه  

 

خیال می کردم امروز رو نتونم از جام بلند بشم .. خیال می کردم امروز بشینم زانوهام رو بغل کنم، سرم رو یه وری بزارم روشون، به پنجره نگاه کنم، پیش خودم فکر و خیال کنم و هییییی دلم واسه خودم بسوزه و غصه بخورم و اشک بریزم 

 

ولی امروز از خواب بیدار شدم در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم 

 

لباس پوشیدم، اتفاقاً هم تیپ خوبی زدم، در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم 

 

از خونه اومدم بیرون و خیلی راحت رسیدم سر کار، در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم   

 

برای خودم یه چیزی واسه صبحانه خریدم (کاری که خیلی به ندرت می کنم) در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم  

 

وسط روز رفتم و برای سه نفر یادگاری خریدم در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم 

 

دو سری به نحو احسن بچه ها رو سر کار گذاشتم و کلی خندیدیم در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم  

 

نهار خوردیم و چسبید در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم  

 

کلی کار انجام دادم در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم 

 

در برگشت خیلی عالی و سریع ماشین گیرم اومد و نشستم آهنگ گوش دادم، در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم    

 

اومدم خونه و  سر راه برای یه نفر یه کاری انجام دادم در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم  

 

زیر بارون، آروم آروم قدم زدم و سرم رو گرفتم بالا و با بارون کلی حال کردم در حالیکه داشتم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم   

 

اومدم خونه و دارم کارهای خونه رو تند تند انجام میدم در حالیکه دارم به رویدادی که امروز اتفاق می افته فکر می کردم 

 

 

واقعاً چطور می تونم اینجوری باشم؟ 

 

یه اس ام اس آذری خوندم که می گفت: 

 

دئمیشدیم؛ گئدرسن من اوللم سن سیز
سن گئتدون من اولمدیم!! باغیشلا منی !  


معنی :
گفته بودم اگه بری من میمیرم بی تو
تو رفتی…. من نمردم!! ببخش منو !  


نکته جالب توجه: یه تئوری البته هست که میگه: داغی!!! نمی فهمی!! ... بزار یه کم بگذره ...

نظرات 10 + ارسال نظر
ایمان شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:07 http://istgaah.bloghaa.com

تئوری درستیه ولی چقدر خوبه داغی،بعضی وقتا داغ بودن لازمه

داغ بودن از این جهت خوب نیست هااا ...

ن . د. ا شنبه 28 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:46 http://bluesky1.persianblog.ir

عاشق همین داغی ام. بزار داغ بمونیم و نفهمیم. چرا باید همه چیزو بفهمیم؟
همه غصه هاتو خوردی و کارات هم خوب و قشنگ انجام دادی. انگار که غصه جزوی از زندگیت شده.
تو یه دوست خوب نداری بشینی براش درد دل کنی؟ یکی که کنارت باشه؟ یا که مثل من بیای اینجا همه چیزو بگی. هرچی تو دلته. باور کن کلی راحت شدم. حتی اگه او هم نخونه به یه عده گفتم. اونا هم خوب دور و برم رو گرفتن.

اره ن د ا ...می بینی .. دو حالت داره یا اینکه غصه خوردن رو مثل نفس کشیدن غیر ارادی انجام میدیم یا اینکه خیلی پوستم کلفته ...

دوست خوب دارم ولی گفتن و شنیدن یه سری حرفا ....

ن د ا ... آه!!!! عمیق و طولانی!!!!!!

مترجم دردها یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 00:42 http://fenap.blogsky.com

یک ژست فاتیمایی!

فاتیما به روزهای اوج باز می گردد

(آهنگ حماسی بزن !)

چه جالب!!! تو و ن د ا تقریباً عس هم برداشت کردید ولی من با جفتش موافقم ...

فکر می کنی برگردم؟؟؟؟؟

خاطرات یک آتش نشان یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:55 http://www.firemanney.blogsky.com

سلام
خوبه
هم فکر وکار
کار بی فکر ینی مرگ
خانوما ۵ ۶ تا کارو می تونن با هم انجام بدن
تو کلاسایی که با خانمادارم اینو همیشه بهشون میگم
خانوما همینطور که ظرف میشورن
رادیو گوش میدن در همون حال با تلفن با مادرشون صحبت می کنن
تا همسرشون تی ری رو خاموش می کنه با صدای بلند فریاد می زنن
جرا خاموشش کردی من نیگا میکردم
این درحالیه که آقایون هیچوقت نمیتونن اینطور باشن.
ممنونم که وقت گرابهاتون رو واسه برگ زدن دفتر خاطراتم میزارین.
در آینده نزدیک در صورت تمایل نسخه چاپی تمام خاطراتم رو واستون ارسال می کنم
آبتین

خواهش می کنم اقای آتش نشان ....

شما کلی لطف داری ...

علیرضا یکشنبه 29 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 23:28 http://2shahrivar.blogsky.com

امروز ...!؟

امروز دیگه نه ... همون مورخ 28/8/90 .....

پیانیست دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 http://baharakmv21.blogsky.com

الان چی بگم من؟ به فکر چی چی امروز بودی؟ خوب بود؟ بد بود؟ نمیدونم. دوستت دارم. فعلا اینو داشته باش. تا بعد.

فکرای امروز اصلاً خوب نبود .. خیی هم غم انگیز ... ممنون که دوستم داری

کارینو دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 13:09 http://shoele.blogsky.com

سلام سلام
صد تا سلام

داشتم به امروز فکر میکردم دیدم خیلی وقته نیومدم پشت پنجره قشنگت

نگارنده عزیز گاهی دونستن درد داره؛ یا باید قدرت داشته باشی و دردش رو تحمل کنی و یا اینکه سعی کنی از هیچ چیز سر در نیاری.

در مورد داغی هم باید بگم اون داغی هم یه روز از بین میره اما جاش همیشه میمونه! و آستانه دردش بیشتر از چیزهای دیگه است.


دلم برات تنگگ شده بود. ممنون بابت اینهمه انرژی مثبت

سلام به روی ماهت ... خوش اومدی .... همیشه دونستن درد داره ... داغی هم از بین میره و وقتی سرد بشی تازه جاش درد می گیره ..عین وقتی که می خوری زمین و پات میشکنه، اولش خیلی دردت نمی آد ولی به تدریج ....

میله بدون پرچم دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 15:02

سلام
یه تئوری دیگه هم هست که می گه یه کم دیگه بگذره خوب جا می افته! و یه تئوری دیگه هم هست که می گه یه کم دیگه بگذره ته می گیره! خلاصه این که تئوری زیاده

با ورژن جا افتادن خیلی موافقم .....

منیره پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:52

عزیزم چه کردی ؟ حال دلت چطوره ؟ گلم خوبی ؟ خدای من !!!

نه ..خوب نیستم ... خیلی بدم ... منیره جونیییییییی

یاسمن جمعه 17 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:00

آدمهای شکست خورده آدمهای خطرناکی هستن. اونا میدونن که هر اتفاقی بیوفته بالاخره آخرش دوباره حالشون خوب میشه

دیالوگ فیلم damage

پارسال وقتی شکست خوردم، گفتم دیگه نمی تونم از جام بلند بشم ... ولی امسال می دونم دیگه هیچ چیز نمی تونه مانع از برخاستن مجدد من بشه ..اگر خودم بخوام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد