مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

بانو

تو را بانو نامیده‌ام

بسیارند از تو بلندتر، بلندتر

بسیارند از تو زلال‌تر، زلال‌تر

بسیارند از تو زیباتر، زیباتر

........................

اما بانو تویی

..........................

از خیابان که می‌گذری

نگاه کسی را به دنبال نمی‌کشانی

کسی تاج بلورینت را نمی‌بیند،

کسی بر فرش سرخ زرین زیر پایت

نگاهی نمی‌افکند.

.............................

و زمانی که پدیدار می‌شوی

تمای رودخانه‌ها به نغمه در می‌آیند

در تن من

زنگ‌ها آسمان را می‌لرزانند

و سرودی جهان را پر می‌کند

تنها تو و من

تنها تو و من، عشق من

به آن گوش می‌سپریم

 

 پابلو نرودا 

 

 


برای تو و بانوی قصه زندگیت ... این رو باور کن که بانوی قصه تو جزو خوشبخت ترین بانوان دنیاست، حتی با اینکه تو در کنارش نیستی.... چون عشقی رو تجربه کرده که خیلی ها هیچ وقت به خواب هم نمی بینند که ازش برخوردار بشوند

نظرات 8 + ارسال نظر
نادی سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 23:34 http://ashkemah.blogsky.com

چه عاشقانه

خیلی هم عاشقانه ..مردی که اینجوری فکر کنه، بی نظیره

بلندترین چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:06 http://www.bolandtarin.blogsky.com

مردی که اینجور فکر کنه هم هست؟
البته به جز خود پابلو نرودا!

من یکیش رو دیده ام، باور کن ...

پیانیست چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 http://baharakmv2.blogsky.com

چه عاشقانه. واقعا بعضی ها دنبال عشق های بدون های و هوی هستند و سر و صدا نمیخوان که چقدر لذت بخشه. خیلی قشنگ بود. چقدر به منیره میومد.

بهارک با این جمله آخرت کلی حال کردم .... به منیره خیلی می آد .. راست می گی ها

در ضمن تو می دونی یکی از همین بانو ها هستی؟ می دونستی؟ تو یه بانوی تمام عیاری

منیره چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 17:40

فااااطمه جونم فکر کردم اینها رو تو برای من نوشتی ... خیلی خود شیفته ام نه ؟

خیلی قشنگ بود ... قسم میخورم منم اگه مرد بودم برای زنم اینجوری مینوشتم ... سرورکم اگه دست از اعداد برداره و یه کمی رمان مُمان بخونه حتمن ازینها برام مینویسه .... اینهم جدی بود تو رو خدا نخندینا ..

پیانیست پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 http://baharakmv2.blogsky.com

ولی دادیار نظرش در مورد من این نیست من تو خونه خیلی غرغرو ام.

ببین مشکل مردای ایرونی اینه که اگر درست ابراز علاقه کنند، احساس می کنند از مردونگی و قدرتشون تو خنه کم میشه، در صورتی که نمی دونند با این کار می تونند چقدر قدرتشون رو زیاد کنند و البته میزان غر و لندهای خانم هاشون رو کم کنند .. این هم از فرهنگ داغون ماست

تو حداقل به بامداد یاد بده، احساس اگر بیان نشه، انگار که وجود نداشته ... قدرت و غیرت و مردونگی منافاتی با احساسات نداره

منیره پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:22

بهااااااااااااااااااااررر من جمله ی آخر تو رو همین الان دیدم دختر جون !!!
فاطمه !!!!! چرا درغیاب من اینهمه منو شرمنده میکنین ؟

خدا مرگم بده اگه کامنت بهار رو درست خونده بودم اون کامنت رو نمینوشتم !!

دیگه کاری کردین ابراز ارادت مردونه فقط جواب میده : آآآآیی دخترا !!!

چاکریم !! مخلصیم !! نوکریم !! سیگارتونیم به مولا دود کنین بریم هوا !! (این آخریو از پسرکم بید محنون یاد گرفتم )

منیر خانم ما هرچی می گیم دوست داریم .. به خودمون مربوطه از چی و کی تعریف کنیم ... راستی هر وقت فرصت کردی پای راستت رو کمی جا به جا کن ما نفس بکشیم عزیزم ....

منیره پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:30

ای بهار کم سپاس ! برو اون غزلی رو که دادیار برات گفته دوباره بخون !

یادت رفت تو سوهان قمی براش دیوونه ! دیوونه تم

مگه میشه بانوی مسئول باشی و غر نزنی ؟ تا غر نزنی که امور بر مدار صحیح نمی چرخه ! هر وقت بهم اعتراض میکنن میگم خدا هم غر غرهاشو تو قران نوشته

بیا از کمیت غرهامان بکاهیم بر کیفیتش بیافزاییم تا قند خونه ی منزل اینها با سوهانانی چون ما نزنه بالا

آیکونهای بلاگ اسکای منو راضی نمیکنه یکی به بابای بلاگ اسکای بگه .

اصلاً سوهان قم که سهله ، خود شکر پاره است این دختر با همه غر غر هاش ....

هدف جلب رضایت است، چه کمی، چه کیفی

بلندترین پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 21:19 http://www.bolandtarin.blogsky.com

خدا رو شکر عزیزم
ایشالله به پای هم جوون بمونین

من که نگفتم اون مردی که دیدم کی هست که ... ... با این حال بابت آرزوی قشنگت ممنونم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد