مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

تعطیلات خود را چگونه گذراندید؟

یک هفته تعطیلات هم گذشت، تو این یک هفته خیلی خوش گذشت، .. علی رغم هوای گند و شرجی گیلان و مازندران رو سیاحت کردیم، دوستان رو دیدیم، شبها شنا کردیم، آواز خوندیم، رقصیدیم، نوشیدیم، دلی از عزای کباب در آوردیم، خلاصه خیلی خوب بود، حتی امتحان پایان ترم فرانسه هم به خوبی برگزار شد و پاس می شم ولی .... 

 

حالا که دارم بر می گردم به روال عادی اصلاْ خوشحال نیستم ... دغدغه ها همچنان ادامه دارند .. نه فقط دغدغه کاری، هر طرف نگاه می کنی هم خبرا خبرای استرس زا و پریشون کننده اند، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، .. همه چیز رو به وخامت پیش میره

 

زندگی خیلی سخته .. اصلاْ کار آسونی نیست ... البته اون روزی که دنیا اومدیم هم کسی بهمون تضمین نداده بود که آسونه ... 

 

نمی دونم شاید یه کم سختگیر یا بدبین شده ام .. ولی واقعاْ از خودم و نحوه زندگی کردنم تو بعضی زمینه ها راضی نیستم ... دوست دارم جور دیگه ای باشم ولی خیلی سخته که آدم خودشو عوض کنه 

 

اصلاْ خیلی درگیرم این چند وقت ... احساس می کنم بعد از اینکه کار کردن برام از حالت کارمندی خارج شده و به کار به چشم کسب و کار نگاه می کنم از یکسری خصوصیات فردیم فاصله گرفته ام که این فاصله منو راضی نمی کنه 

 

انگار که پولسازی در قالب یه کار آفرین به اون "فاطمه" حقیقی نمی آد. احساس می کنم قدیم ترا که اسم و رسم و عنوان شغلی کمتر بود خیلی شادتر بودم  

 

من همیشه تو زندگیم خیلی ارامش داشتم، حتی در اوج فشارهای روانی یه آرامش درونی داشتم، ولی الان بخش عمده ای از آرامشم رو از دست داده ام، خیلی بی تابم، پریشونم، خسته ام، .... 

 

 

شاید در آینده نزدیک اومدم و نوشتم که : دوستان من تصمیم خودم رو گرفته ام .. می خوام برم یه گوشه خلوت و ساده برای خودم گیر بیارم و از هرچی هیاهوی شهری و مدرنیته است دور بشم .. "  

  

 

خیلی زندگی سخته 

 


 

راستی بگم عین اون بلاگ " از این حضار خسته ام" نیاید بگید زن نباید کار کنه، باید بشینه خونه داری کنه (منظورم دوستان عبوری هستند که همین جوری بدون اینکه آدم رو بشناسند واسه خودشون نظرات تخیلی می دهند)

نظرات 12 + ارسال نظر
نادی شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:28 http://ashkemah.blogsky.com

زندگی همینه. واسه شادی های کوچیکش باید بهای سنگینی بدیم.
برای ارامشت یه برنامه مداوم پیدا کن. ببین چی ارومت می کنم. چون چه بخوای چه نخوای بالاخره زندگی اون روی زشتش را بهت نشون میده. و تو باید خیلی مقاوم باشی تا از پا در نیفتی.

راستشو بگم .. حوصله زندگی کردن ندارم

ایمان شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:46 http://istgaah.bloghaa.com

زن باید کار کنه،زنی که کار نکنه انقدر تو افکارش با خودش ور می ره که هم خودش رو دیوونه می کنه هم دیگران رو...کار هر دو جنس رو تعالی میده،برای مرد واجب تره و این وجوب باعث نمیشه که واجب بودنش برای زن از بین بره .

دختر یک شیخ شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:45 http://shoele.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااام

همیشه به سفر فاطمه جان.

منم دلم سفر میخواااااااااااااااااااااااااااااااد

اما حیف که موقعیتش تا دو سه ماه اینده نیست.

ایشالا دری به تخته بخوره قسمت بشه دوستم ..سفر خیلی خوبه

پیانیست یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:10 http://baharakmv2.blogsky.com

آدما همیشه باید کار کنن که برای آینده بهترشون پول کافی داشته باشن. ولی به محض این که پوله جور میشه خیلی چیزای دیگه میره. نمیدونم چیکار باید کرد. جای تو نیستم. من وقت و پول ندارم. ولی تا دلت بخواد انرژی دارم. و میدونی که بدون پول و وقت نمیشه کاری کرد. شاید صد سال دیگه هر سه تاش با هم یه جا جمع بشن و بشه یه کارایی کرد. وقت، پول و انگیزه رو میگم.

راستشو بخوای بهارک من هم پول ندارم،‌ولی درگیری واسه پول خیلی دارم،‌از طرفی تا دلت بخواد برنامه های خوب دارم که همگی نیاز به پول دارند، روی هم رفته هیچی با هیچی جور نیست

همیشه از اینکه فقط با شرایط موجود بسازم و راضی باشم مقابله کردم‌،ولی دیگه خسته شدم

بلندترین یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:41 http://www.bolandtarin.blogsky.com

نمی دونم چی بگم عزیزم
آخه شرایط من کاملا برعکس توئه من دربدر کارم به همون دلیلی که خودت می دونی!!!
شاید محیط کارت خوب نیست همه می گند هرجا بری همینه ولی واقعا محیط داریم تا محیط
فقط می تونم دعا کنم عزیزم چون حتی انرژی مثبت دادن هم انرژی مثبت می خواد...

راستی زن نباید کار کنه باید بشینه تو خونه خونه داری کنه...(ببخشید می خواستم ببینم اینو بگیم چی میشه!)

تو که خودت اون بالا گفتی دربه در کار هستی، دیگه آدم می تونه این حرفت رو باور کنه؟؟؟؟؟

در مورد دعا خیلی می خوامت ... تو که وصلی، حتماً دعا کن

منیره یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 18:17 http://rishi.persianblog.ir

زندگی سخته و ما سخت ترش میکنیم . سختی رو ولش هنرمند ! اون عکسه پروفایل خودتی ؟ جواب بده تا نظرم رو بگم خب حالا یه دور قاسم آبادی بیا !!! من بلدم مجلس رو برات گرم کنم پاشو بپوش اون دامن رنگیا رو (آیکون کل گیلانی و سوت و بقیه ... )

آره منیره جونی، خود خودم هستم ... حالا نظرت رو بگو .. اگر ایران بودی به خدا می اومدم پیشت .. البته نا گفته نمایند به بهارک هم این قول رو داده ام ولی تا الان عمل نکرده ام .. شما مامان ها البته صبرتون زیاده

میله بدون پرچم یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:05

سلام
الان دلم لک زده برای زندگی کردن برای خودم!! ولی خوب کاریش نمیشه کرد ...دور و بر شلوغ شده و نمیشه هیاهوی مدرنیته رو دودره کرد و رفت ولی به خودم قول دادم در اولین فرصت برم!

کاش می شد .. کاش قبل از اینکه شلوغش کنیم می فهمیدیم چه اشتباه بزرگیه

ققنوس دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 http://qoqnooos.blogfa.com/

سلام
از وبلاگ میله بدون پرچم به شما رسیدم
و چقددددر ذوقمرگ شدم! چرا؟ از اینکه یک بانویی میبینم که کسب و کارش مال خودشه مثل من استرس داره مثل من کم میاره یه وقتایی مثل من!
اشکال نداره منم گاهی بیام اینجا غر بزنم از دست کار و روزگار؟!

هَی وای من!!!‌این مایه مباهات ماست .. من خواننده بلاگ شما هستم،‌ ولی جسارت نمی کردم پیغام بزارم .. افتخار می دید به بنده

کسب و کار خیلی هیجان انگیزه ... به خصوص اگر وام بانکی هم داشته باشی ...

افشانه دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 17:40 http://www.mahemehri.blogsky.com/

من شما رو نمیشناسم ولی تا این حد ازت میدونم که عاشق زندگی کردن هستی. از عشق ورزیدن لذت می بری. با ساده ترین مسائل شاد می شوی و با صدای بلند و از ته دل می خندی. گاهی اوقات هم از ته دل گریه می کنی
یعنی یه جورایی مثل خود منی ولی تمام چیزایی که تو پستت بود خودشون یعنی زندگی
و زندگی رو زندگی باید کرد
من هفته پیش شمال بودم اخ که چه حالی داد مهمونی رقص اواز عرق و ورق و شنا و افتاب و ...
الانم دارم از سر کارم ...

چه خوب شناختید هاااا ...

من هم الان سرکار هستم ....

سید محمد مهدی صدری دوشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:59 http://siiedmahdi.parsiblog.com/

با سلام و تقدیم احترام؛
برای منم گاهی زندگی خیلی سخت و پر مشکل می‌شه.
اما این جمله تا حالا خیلی کمکم کرده:
" بعضیا فکر می‌کنن که چون مشکلاتشون زیاده، خدا ندارند؛ اما واقعیت اینه که چون خدا ندارند، مشکلاتشون زیاده".
ماه مبارک رمضون رو بهتون تبریک می‌گم. امیدوارم توی لحظه‌های آسمونی‌تون منو از دعای خیرتون بی‌نصیب نگذارید.
موفق باشید خواهر

والا ما به خدا اعتقاد داریم،‌در واقع تنها چیزی که داریم خدا است،‌وگرنه نه پول داریم، نه زور، نه قیافه، نه زبون،‌نه روی زیاد،‌نه پارتی، هیچی نداریم ...

البته یه چیزی داریم که خدا هم نداره .. اون هم دوستای فوق العاده ای که از ترس بهشت و جهنم مجیزت رو نمی گن،‌بلکه واقعاً مرامشون صداقت و عشقه ....

نیکادل سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:52

آه ای کسانی که کسب و کارتان مال خودتان است!
دل قوی دارید که سحر نزدیک است.
.
بی حوصلگی مال کسب و کار و عنوان شغلی و ... نیست. فضای اجتماعی نه آرامش بخشه و نه نشاط آور.
باید چیزی دراعماق درون خودت داشته باشی که دلت رو بهش خوش کنی. اما چیزی که در عمقه جلوی چشم نیست و تند تند فراموش میشه. چرایی حال و روز ما جوابی نداره فاطمه جون. جبر تاریخ و جغرافیاست.
.
من سوال بی جوابی بوده ام
طرح وهم اندود خوابی بوده ام
زاده پایان روزم زین سبب
راه من یکسر گذشت از شهر شب
چون ره از آغاز شب آغاز گشت
لاجرم راهم همه در شب گذشت
.
یاد شاملوی عزیزمان گرامی.

خواهر جان کار ما از دل قوی داشتن گذشته ...

واقعاً عدالت خدا اینه که یکی تو هاوایی دنیا بیاد، یکی اینجا، یکی تو سوئیس، یکی زیمباوه، یکی افغانستان و ...

منیره پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 http://rishi.persianblog.ir

نظر من بیسته !! یعنی عکست بیسته ! یعنی خودت بیستی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد