مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

آخرین خزعبلات ذهنم

بعضی وقتها حوصله ام از خوندن بلاگ های عاشقونه و دل سوخته سر میره 

 

هیچ نظریم نمی یاد که براشون بنویسم 

 

شاید هم چون به مراد دلم رسیدم دیگه این چیزا واسم بی معنی شده   

 

این که گفتم چرند بود ولی انگار بعد از ازدواج نگام به عشق عوض شده .. دیگه اونی نیست که توی ایام جوونی و خامی داشتم ... 

البته معنیش این نیست که نا راضای هستم ولی انگار چارچوب های ذهنیم عوض شده احتمالاً برای خیلی ها این اتفاق می افته 

 

چیزی که ازش مطمئن هستم اینه که واقعیت، با تصوری که ازش داشتم فرق داشت... می گفتم مسئولیت، ولی حد مسئولیتش خیلی بیشتر از تصور من هست.  

 

البته یه مزایایی داره که واقعاً من ازش راضی هستم .. از جمله آرامش . ولی کلاً کار آسونی نیست 

 

که عشق آسان نمود اول 

ولی افتاد مشکل ها 

 

 

 

ولی الان که فکر می کنم می بینم اگر نوشته های عاشقانه هم خوب نوشته شوند و خییییییییییییییلی زیادی لوس نباشه خوشم می یاد.   

 

یه نمونه خوبش رو همین الان خوندم: 

 

 

"این بار تو بگو که دوستت دارم

نترس !

من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید..." 

 

 


راستی کتاب جدید این روزا یه دونه دارم می خونم خیلی باهاش حال میکنم. اسمش هست 

"فروش به شرکت های بزرگ".  اگر در زمینه فروش فعالیت می کنید حتماً این کتاب رو بخونید .به خصوص اگر فروش خدمات انجام می دهید .

 

 


 

پس نوشت: کتاب نوشته جیل کنرات ترجمه آقای گوریانو خانم خیر دست. انتشارات نسل نو اندیش است

نظرات 11 + ارسال نظر
بلندترین جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 16:41 http://bolandtarin.blogsky.com/

آی گفتی....

بابا منم که مجردم حالم از این وبلاگ های لیلی مجنون به هم می خوره

نود درصدشون نمی دونند مسائل روزمره شون با همسر و نامزد و بچه اون معنایی که برای خودشون داره رو برای بقیه نداره

در مورد شعر و قطعه ادبی هم باید خیلی باحال باشه تا آدم جذب بشه

این شعری که گذاشتی خیلییییییییییییی با حال بود

موافقم

اصلاً قابل شما رو نداشت ....

شما کلاً کارتون درسته که جذب مسائل الکی نمی شید ...

نادی جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:41 http://ashkemah.blogsky.com

اما بعضی با ازدواجشون همون یه ذره ارامش هم از دست دادند. همراه خوب خیلی مهمه. کسی که بخواد و بتونه درکت کنه. به شرط این که تو هم بتونی حسش کنی. و همش متوقع نباشی.

قبول دارم. اگر دو طرف از نظر روحی با هم جور نباشند، همه چیز دیگه هم جور باشه آرامش وجود نخواهد داشت

یه چیزی بگم فقط؟ این توقع که گفتی اکثر مواقع از سوی خانم ها وجود داره و برآورده نشده هم باقی می مونند. چون خانم ها برای برآورده شدن نیازهای روحی یه شکل خاصی از رفتارها رو از آقایون انتظار دارند که انجام اونها هم غالباً برای آقایون خیلی سخته.

ولی مهم اینه که یه مرد روی نیازهای واقعی خانومش اسم لوس بازی و انتظار زیادی رو نذاره و سعی کنه تا حدی که می تونه براش برآورده کنه
خانم هم از سمت مقابل این عکس العمل مرد رو به حساب بی تفاوتی یا دوست نداشتن نذاره. تا حدی درک کنه و اینکه بر اساس توان همسرش ازش انتظار دا شته باشه.

پیانیست جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:58 http://baharakmv2.blogsky.com/

سلام.
تو زندگی مشترک که خبری از عشق و عاشقی نیست. هر چی هست دوست داشتنه. و البته عادت. ولی اگر زحمت بچه داری نباشه خیلی خوش میگذره. من مجردی خوشحالی نداشتم. الان بهترم. چون تصمیم گیرنده خودمم. سعی میکنم به شرایط چیره بشم.

والا تا حدی بهات موافقم .. چون عشق چیزی جز محبت نیست و خوب شکلش عوض میشه. چون مسئولیت های زیادی روی دوش دو طرف قرار می گیره که دیگه خیلی نمی تونن فقط به بعد عاطفی قضیه نگاه کنند

من هم با این حس استقلال (با مسئولیت بشتر) بعد از ازدواج خیلی حال می کنم ولی خوب مجردی خیلی خیلی دلچسبی هم داشتم

البته مهم ترین نکته اینه که شما کلاً کارت درسته

دختر یک شیخ شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:17 http://shoele.blogsky.com

نمیدونم چی بگم.
فاطمه جون من خاطره هام رو مینویسم که همیشه یه جایی ثبت شده باشند.
نظری راجع به عشق هم نمیدم چون شرایطم الان اصلا خوب نیست.
ممنون که بهم سرزدی

خانوم خانوما توی ذهنت تا ابد ثبت هستند. ولی خوب بازگو کردن خاطرات خوب یه لذت خاصی داره

به خودت زمان بده ...مسلماً بهتر میشی

بید مجنون یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:36 http://fenap.blogsky.com

حالا کمی هم از آقای شوهر بنویسید ما هم با ایشان آشنا شویم.ایشان در نوشتن دستی ندارند؟تمایل؟وقت؟

والا چی بگم؟ آقای شوهر من اصلاً اهل نوشتن نیست. اهل مطالعه داستان و شعر و سیناما و تأتر خیلی هست، ولی نوشتن نه. خیلی درونگرا است برعکس من.

فکر کنم وبلاگ نویسی از نظر اون یعنی اینکه توی خونه خودت شنود بزاری و برای دیگران پخش کنی ....


البته در مورد بارسلونا تا هر زمان که بخوایی برایت می نویسد و حرف می زند

امین یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 15:31 http://jeninediroz2.blogsky.com/

از قدیم گفتن شنیدن کی بود مانند دیدن

من هم از وب لاگ های عشقولانه بدم می یاد هم از پیامک های اینجوری

هردو رو دوست ندارم
برخی هاشون خیلی حرف های مخسره و دور از ذهنی زدند

اما برخی هاشون قشنگ هست مثل شعر کوچه از مشیری

امیدوارم خوشبخت زندگی کنی

اسم کتاب رو دادی اما نگفتی خارجی هست ترجمه هست ایرانی هست نویسنده کیه هست
لینک دانلود هم ندادی
من نمی دونم در مورد چی هست اما از اسمش خوشم نمی یاد
موفق باشی

بله ببخشید. شرمنده شدم که هیچ اطلاعاتی دادم. دانلود نمی دونم داره یانه

میله بدون پرچم دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:30

سلام
البته بحث ترس نیست عمری توی گوشش فرو کردن اینا لوس بازیه و غیره و ذلک ...

والا راستش هیچی نفهمیدم این که نوشتید یعنیییییییی چه؟

میله بدون پرچم سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:23

سلام مجدد
آهان! در مورد اون نمونه خوبش بود دیگه:
این بار تو بگو دوستت دارم ...نترس! ...من آسمان...
گفتم که بحث مردای ایرانی در این جور موارد ترس نیست و آموزش و تربیت ماست که یک عمر در گوشمون خزعبلات پر کردند و...
ببخشید کمی ناواضح بود

آهان .. از اون جهت ... خوب درست می فرمائید. بحث، بحثِ فرهنگی است.

منیره سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:22

عشق ؟؟؟عشق !!! عشق ؟؟؟ عشق !!! و دیگر هیچ !!
حال کردی ؟ نظر من رو که 18 ساله دارم از عشق می سوزم دریافتی ؟
دیگه دیگه ...

منیره سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:24

راستی تا امروز نمی دونستم مزدوجی ...
به هر حال رسیدن به ... بسیار بهتر از نرسیدن به ... ! (منیر علیها اسلام )

بسیاااااااااااااااااار موافقم منیره علیها سلام

محمد رضا ابراهیمی دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 00:51 http://www.golsaaa.blogfa.com

سلام دوباره
هی آدم بزرگ می شه و اتفاقای بزرگ می افته
و هی چارچوبا عوض می شن
و حالا عشق معنای دیگری دارد و شعرهای عاشقانه هم!
امیدوارم اتفاقای بزرگ در زندگیت بیفته

دعا کنید برایم اتفاقاتی که می افتد به اندازه ظرفیتم باشند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد