مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

مکاشفات یک لیلی گمنام

اینجا خودِ خودم هستم

خوش نوشته

بچه ها با اینکه الان دقیقاً یک هفته است از شیراز اومدم، ولی هنوز توی حال و هوای اونجا هستم 

  

تازه فهمیدم چرا شیرازی ها عجله ندارند، چرا خوش هستند؟ چرا مهربون هستند؟ 

 

مگه می شه آدم توی هوای حافظ و سعدی و بهار نارنج زندگی کنه، توی هر خیابان اصلی و فرعی یک باغ بزرگ و سرسبز باشه،‌بعد عجله داشته باشی که بری و برسی و روز به شب برسه و تموم بشه؟ تو می تونی تو این شرایط سر مردم داد بزنی یا اینکه آدرس اشتباهی بهشون بدی؟

 

من که دوست داشتم هر ثانیه به اندازه یک ساعت طول می کشید،  

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------- 

 امروز هوا ابریه،‌ ولی من الان تنها چیزی که به ذهنم می رسه اینه که: 

 

زندگی همش حرفای عاشقونه است  

 

بچه ها امروز من بمب انرژی هستم. نمی دونم چرا اباینکه دیشب ساعت 12:30 خوابیدم و امروز هم کلاس فرانسه دارم و هیچی نخوندم،‌ولی همه چیز خوبه 

 

به آسمون که نگاه می کنم‌،عاشق می شم،‌به درختا،‌به بارون، به همکارام، همه چیز امروز برای من تبلور عشقه 

 

عشقق یعنی خود زندگی ...  

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------- 

 

راستی به نظر شما تعهد یک رابطه دو طرفه است یا یک طرفه؟ به نظر شما وقتی آدم به شخصی یا چیزی تعهد داره، ازش چه انتظاری داره؟ 

 

بهزاد (مشاور شرکت) میگه رابطه تعهدی با رابطه انتظاری فرق داره‌، تعهد یک طرفه است، فقط به خود آدم بستگی داره. وقتی یک فردی به کسی تعهد می ده،‌براش فرقی نمی کنه اون طرف چی کار براش می کنه یا نمی کنه، چی راجع بهش فکر می کنه یا نمی کنه،‌چون خودش می خواد که به اون طرف متعهد باشه،‌مثل رابطه مادر به فرزند (در اکثر موارد) 

 

ازمون پرسید: تا حالا به هیچ کدام از دوستانتون متعهد بوده اید؟ ما هم گفتیم: بببببببببببله 

گفت: اونها چی کار کردند؟ 

یکی گفت: من به همه دوستام متعهد بودم،‌ولی اونها همه شون در حق من بدی کردند (با اخم و ناراحتی) 

بهزاد گفت: ببین این میشه انتظار،‌اگر تو بهشون تعهد داشتی، اصلاً برات مهم نبود که اونها چی کار برات کرده اند یا در مورد تو چی فکر می کنند یا چی می گن، چون فقط خودِ خودِ اون فرد برای تو مهمه .... 

این خیلی تئوری باحالی است،‌ولی واقعاً سخته پیاده کردنش . با خودم که فکر می کنم،‌می بینم من شاید به تعداد انگشت های یک دست تو چنین رابطه ای بودم، بقیه همش انتظاری بوده، بستگی به این داشته که دیگران برای من چی کار کرده اند  

البته الان با دو نفر دارم این رابطه رو تمرین می کنم. خیییییلی حال می ده وقتی از هیچ رفتار یا حرف اون طرف ناراحت نمی شی، چون وقتی بهش فکر می کنی،‌یا بهش نگاه می کنی یا باهاش حرف می زنی، فقط عشق خالص و بدون حد و مرز و شرط و شروط بهش احساس می کنی. (البته نه عشق دو غیر همجنس، بلکه اون ماهیتی که من باور دارم گِل آدم رو از اون سرشته اند)... 

  

 

 

پ.ن: بهزاد صادقی مشاور شرکت ما در زمینه کار تیمی است. در واقع کارش مربیگری است  

(Coaching) در حدود 25 سال امریکا زندگی کرده و 20 ساله که کارش مربیگری تو شرکت های مختلف بوده. تئوری های جدیدی برای ما مطرح کرده، ولی کارش برای ما خیلی موثر بوده، احتمالاً من باز هم ازش می نویسم

نظرات 3 + ارسال نظر
بلندترین دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 17:30 http://www.bolandtarin.blogfa.com

سلام خانومی
من با تک تک جملاتت حال کردم و باهاش موافقم
البته بعضی هاش رو مشاور شرکت گفته بود ولی من بازم با تو موافقم!

بابت اون پاراگراف اول راجع به شیراز هم
چی بگم وقتی خودت درک می کنی

درود بر شما

ولی انجام دادنش خییییییییییییییلی سخت تر از حرف زدن راجع بهشه

بید مجنون دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 17:43 http://fenap.blogsky.com

سلام

به نظر من اصلا هم تئوری جالبی نیست،در واقعیت ریشه ندارد.به تجربه می دانم با تقریب خوبی هر نوع توری ای که در ذهن خیال پرداز شکل گرفته و خواسته به واقعیت تحمیل شود به شکست انجامیده است.

در مورد مادر - فرزند اصلا هم این گونه نیست.در واقع،رابطه های تعهدی و انتظاری آنچنان در هم تنیده می شود که تفکیک شان از یکدیگر به راستی سخت است و چه بسا غیر ممکن.

به گمان من زحمت زیادی را به خودتان تحمیل می کنید.

پرسش:شما در رابطه زن و شوهری،رابطه ای تعهدی دارید و یا انتظاری؟

جواب تا حدودی روشن است.هر دو.به همان اندازه که می دهیم - بسته به شخصیت افراد - توقع بازگشت داریم.یکی توقع کمی دارد و یکی توقع زیاد،ولی صفر هرگز.

محض آزمایش می توانید یک ماه به مادر زنگ نزنید و یا یک هفته ای به آقای همسر - آقا کاوه؟ - بی اعتنا باشید و بعد نتیجه را بگویید.
بحث جالبی ست خواستید بحث را ادامه می دهیم.

راستش خیلی بحث وسیعیه اینجا سخته که بشه هم ابعادش رو بررسی کرد.
در مورد رابطه با همسر، شاید تعهد به این شکل پیاده نشه. چون علی رغم همه تعریفاتی که وجود داره، ازدواج پیش از هر چیز بیشتر توافق اجتماعی است. یعنی در ازدواج درسته که محبت نقش داره ولی دو طرف با هم توافق میکنند که یکسری وظایف رو در قبال هم متقبل بشوند و در هین حال از ابعاد انسانی و احساسی هم درکنار هم بهره مند بشوند.
با خود بهزاد هم که صحبت کردم.اون هم اذعان داشت اگر چنین شکل رابطه بخواد تعریف بشه هر کدوم از طرفین می تونن به خودشون این حق رو بدند که هر کاری دلشون بخواد بکنند و طرف مقابل هم اعتراض نکنه و بپذیره و این درست نیست.

در واقع در مورد دوستان بیشتر قابل پیاده سازیه. همچنین تنیدگی این دومدل رو کاملاً با شما موافقم .. .

در مورد دو تا از دوستام من این رابطه رو دارم تمرین می کنم و برای من لذتبخشه.

نکته مهم: این یک تز است. نه تنوری اثبات شده. قابل بررسیه

داستان تکراری دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 21:37 http://baharakmv2.blogfa.com

من همیشه مذبوحانه و خیلی متوهمانه فکر میکنم که رابطه ام با دیگران تعهدیه. ولی به محض این که کوچکترین نامرادی ای ببینم فکر میکنم دیگه دنیا به اخر رسیده و طرف ارزشش رو نداشته و من خودمو اسیر طرف کردم و ...
حالا میفهمم که برقراری رابطه تعهدی فراتر از توان منه و همه روابطم تا حال انتظاری بوده.
البته علم به این مطلب باعث میشه آدم قدم خیری برای کسی برنداره. چون از آینده اش میترسه و میدونه که در صورت جواب نگرفتن ممکنه دپرس بشه و بره به عالم هپروت.

سلام
من قبل از این بحث ها اصلاً با این دید بهش نگاه نمی کردم .... راستش رابطه تعهدی خیلی سخته که شکل بگیره ... قبول دارم که حتی خیلی از مواقع بهتره که رابطه شکل انتظاری داشته باشه وگرنه تعادل زندگی به هم میریزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد